bombast

/ˈbɑːmbæst//ˈbɒmbæst/

معنی: جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی
معانی دیگر: (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه گویی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: boastful, pompous, or otherwise overblown utterances.
مشابه: claptrap, heroic, rhetoric

- The senator's comments to the press were full of bombast, but he and his colleagues achieved little in Congress.
[ترجمه گوگل] اظهارات سناتور برای مطبوعات پر از انفجار بود، اما او و همکارانش در کنگره دستاوردهای کمی داشتند
[ترجمه ترگمان] نظرات سناتور در مورد مطبوعات پر از مبالغه بود، اما او و همکارانش در کنگره کمی به دست آوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. There was no bombast or conceit in his speech.
[ترجمه دنیا قلیها] درکلامش گزافه گویی و خودپسندی نبود
|
[ترجمه گوگل]هیچ توهین و خودپسندی در سخنرانی او دیده نمی شد
[ترجمه ترگمان]در کلامش شور و خودبینی وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. His speech was full of bombast.
[ترجمه ایلیا] سخن او سرشار از مبالغه است
|
[ترجمه گوگل]سخنرانی او پر از انفجار بود
[ترجمه ترگمان]سخن او پر از bombast بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Hence the bombast in the tragedies, and the buffoonery and ribaldry in the comedies.
[ترجمه گوگل]از این رو انفجار در تراژدی ها، و جنجال و جنجال در کمدی ها
[ترجمه ترگمان]از این رو مبالغه در تراژدی، و لودگی و ribaldry در کمدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I believe deeply in persuasion, not bluster and bombast.
[ترجمه گوگل]من عمیقاً به اقناع اعتقاد دارم، نه غرغر کردن و غوغا کردن
[ترجمه ترگمان]به اعتقاد من، به اعتقاد من، بدون اینکه سر و پا داشته باشیم، نه bluster و bombast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The bombast, the alliteration, the pseudo-erudition that some people back then would take for the real thing.
[ترجمه گوگل]بمباران، همخوانی، شبه علم و دانشی که در آن زمان برخی از مردم آن را برای چیز واقعی می‌پذیرفتند
[ترجمه ترگمان]مبالغه، the، the و erudition که برخی از مردم پس از آن به دنبال چیز واقعی می گردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. But Yasha realized that Wolsky's bombast was unnecessary.
[ترجمه گوگل]اما یاشا متوجه شد که بمب گذاری ولسکی غیر ضروری است
[ترجمه ترگمان]اما yasha پی برد که مبالغه Wolsky غیرضروری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. And even Watts, for all his bombast, can be quite self - critical.
[ترجمه گوگل]و حتی واتس، علیرغم همه هجومی‌هایش، می‌تواند کاملاً خودانتقاد باشد
[ترجمه ترگمان]و حتی Watts، برای تمام bombast، می تواند کاملا خودمختار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And this production, played on a red-carpeted traverse stage, brings out excellently the mixture of bombast and expediency.
[ترجمه گوگل]و این اثر که بر روی صحنه تراورس فرش قرمز اجرا می‌شود، آمیزه‌ای از انفجار و مصلحت را به خوبی به نمایش می‌گذارد
[ترجمه ترگمان]و این تولید که بر روی یک مرحله پیمایش با فرش قرمز نقش ایفا می کند، ترکیبی از مبالغه و مصلحت را به نمایش می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. And once again, the extraordinarily simple underlying truths about this problem have been obscured by political bombast.
[ترجمه گوگل]و بار دیگر، حقایق زیربنایی فوق‌العاده ساده در مورد این مشکل توسط بمباران سیاسی پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]و یک بار دیگر، حقایقی بسیار ساده در مورد این مشکل با مبالغه سیاسی احاطه شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Coming in the midst of a presidential campaign, the air attack has generated the inevitable political rhetoric, bombast and pressure.
[ترجمه گوگل]در بحبوحه مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، حمله هوایی لفاظی های سیاسی، انفجار و فشار اجتناب ناپذیری را ایجاد کرده است
[ترجمه ترگمان]در میانه مبارزات انتخاباتی، حمله هوایی، شعارهای سیاسی اجتناب ناپذیر، مبالغه و فشار را ایجاد کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is a rollicking mock-heroic farce that burlesques the affectations of Restoration and post-Restoration heroic drama with all its bombast and extravagance.
[ترجمه گوگل]این یک نمایش مسخره قهرمانانه ساختگی است که تأثیرات درام قهرمانانه بازسازی و پس از ترمیم را با همه هجوم و زیاده‌روی‌اش به تصویر می‌کشد
[ترجمه ترگمان]این یک نمایش مضحک و مسخره است که داستان بازگشت خاندان استوارت و پس از بازگشت به دوران پس از بازگشت را با مبالغه و اغراق بیان می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He also knows that Iranian President Mahmoud Ahmadinejad's threat wipe Israel off the map is bombast.
[ترجمه سید وحید طباطباییان] او همچنین می داند که تهدید رییس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، مبنی بر پاک کردن اسراییل از روی نقشه، گزافه گویی است.
|
[ترجمه گوگل]او همچنین می‌داند که تهدید محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ایران که اسرائیل را از روی نقشه محو می‌کند، بمب‌افکن است
[ترجمه ترگمان]وی همچنین می داند که تهدید رئیس جمهور ایران، محمود احمدی نژاد، اسرائیل را از نقشه پاک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جنس پنبه ای گزافه گویی (اسم)
bombast

مبالغه (اسم)
bombast, exaggeration, hyperbole, pretentiousness, grandiloquence, tympany

سخن بزرگ یا قلنبه (اسم)
bombast

کتان (اسم)
bombast, linen, wild flax

عبارت سازی (اسم)
rant, bombast, grandiloquence, elocution, eloquence, oratory, prate

تخصصی

[نساجی] کتان - جنس پنبه ای - جنس کتانی

انگلیسی به انگلیسی

• trite cliches, hackneyed expressions, empty words
bombast is an attempt to impress other people, for example by using long words or behaving in a pompous way.

پیشنهاد کاربران

"Bombast" refers to pretentious or boastful talk, often characterized by inflated speech or writing that is showy and exaggerated. Originally, bombast referred to cotton padding used for stuffing or padding items like seat cushions, but its meaning has evolved to describe overly pompous or grandiloquent language
...
[مشاهده متن کامل]

به صحبت های افاده ایی یا خودستایی اشاره دارد که اغلب با گفتار یا نوشتار قلنبه سلنبه و پر طمطراق و نمایشی و اغراق آمیز مشخص می شود.
در اصل، bombast به لایه های پنبه ای اطلاق می شود که برای پر کردن یا آستر کردن وسایلی مانند بالشتک های صندلی استفاده می شود، اما معنای آن برای توصیف زبانی بیش از حد قلمبه یا در ظاهر پرمایه اما در واقعیت توخالی تغییر یافته است.
The politician's bombast during the speech failed to impress the audience.
His bombastic claims about his achievements were met with skepticism.
Despite the CEO's bombast, the company's financial troubles were evident.

bombast
منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/bombast
گزافه گویی
Bombastic یک صفت بوده و از اسم Bombast میاد.
Bombast به صدا و یا سخنرانی و کلامی گفته میشه که صداش خیلی بلنده و همه متوجهش میشن ولی هیچ مفهوم و ارزش کلامی و معنوی نداره، پوچ و نامفهومه. حتی میشه اینطوری تعبیر کرد که آن کلامی است که قراره بی ریا، بی شیله پیله، روراست، معتبر و صادق باشه ولی نیست.
...
[مشاهده متن کامل]

Bombast که یک اسم ( noun ) هست، مترادف Gibberish هست که اونم اسم هست. Gibberish به سخن و کلامی میگن که یک نفر داره بکار میبره ولی مفت گرونه که بخوای گوش کنی چون اصلاً معنا نداره، مجموع واژگان سردرگم و بی معنی و احمقانه. مثلاً اگه سخنرانی های جو بایدن را دیده باشید، یکسری جاها همش چرت و پرت میگه، کلمات بی معنی و نابجا که مثل همونارو رئیس جمهور ۶ کلاسه ی ما هم زیاد بکار برده ( لوکوموتیر ) . اینا همش Gibberish هست. یعنی بگی �چرا. پتلری بتک رو نیاز هسین مذپوو�. این الان Gibberish بود، مترادف Nonsense و Bullshit.
Bombastic رو میشه متورم و الکی گنده شده هم معنا کرد. یعنی در مغز پوچ ولی از صدا و گنده گویی خیلی قوی.
حالا مثال ها رو هم بررسی کنیم:
◀️ a bombastic speech/speaker : یک سخنرانی پر از لاطائلات و شر و ور و سخنان بیهود و احمقانه و مزخرف
◀️ political bombast : حرف های سیاسی دروغین، ماله کشانه، غیر اثر بخش و احمقانه و غیر واقعی
تو میمی های مجازی اصطلاح Bombastic و Mr Boombastic و Bombastic side eye رو مطمعنا شنیدید. این معنیش همون میشه
شاید Mr Boombastic به کسی اطلاق بشه که سعی میکنه دیگران را تحت تأثیر قرار بده با گفتن چیزهایی یا انجام دادن یکسری کارها که تاثیرگذار به نظر می رسند اما در واقع تاثیرگذار نیستند و حتی بی معنی هستند.

در ادبیات �تطویل� گویند.
دراز گویی، گزافه گویی، گزافه سرایی
( بنا بر واژه نامه ریشه یابی واژگانی_ اتیمولوژی_ از واژه پنبک، پنبه فارسی گرفته شده است.
🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : _
✅️ اسم ( noun ) : bombast
✅️ صفت ( adjective ) : bombastic
✅️ قید ( adverb ) : bombastically
گنده گویی
گنده گ و ز ی
لاف زدن

بپرس