hot water

/hɑːtˈwɒtər//hɒtˈwɔːtə/

آب گرم، (پس از : in یا into و غیره) دشواری، گرفتاری، هچل، مخمصه، لوله کشی آب گرم، مخمصه if you come late again, you'll be in hot water اگر باز هم دیر بیایی توی دردسر خواهی افتاد

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) a troublesome situation; dangerous circumstance; difficulty; predicament (usu. prec. by in, into or the like).
مشابه: bind, hole, mess

جمله های نمونه

1. Hot water circulates through the heating system.
[ترجمه گوگل]آب گرم از طریق سیستم گرمایش گردش می کند
[ترجمه ترگمان]آب داغ در سیستم گرمایش جریان می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't pour hot water into the glass or it will crack.
[ترجمه گوگل]آب داغ را داخل لیوان نریزید وگرنه ترک خواهد خورد
[ترجمه ترگمان]آب داغ را به داخل لیوان بریزید وگرنه ترک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Pipes convey hot water from the boiler to the radiators.
[ترجمه گوگل]لوله ها آب گرم را از دیگ به رادیاتورها منتقل می کنند
[ترجمه ترگمان]لوله ها آب داغ را از دیگ بخار به رادیاتورها انتقال می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She filled the sink with hot water.
[ترجمه گوگل]سینک را با آب داغ پر کرد
[ترجمه ترگمان]سینک را با آب گرم پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Simply add hot water and stir.
[ترجمه گوگل]به سادگی آب گرم را اضافه کنید و هم بزنید
[ترجمه ترگمان]به سادگی آب داغ را اضافه کنید و تکان بخورید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Steam and hot water erupt from geysers.
[ترجمه گوگل]بخار و آب داغ از آبفشان ها فوران می کند
[ترجمه ترگمان]بخار و آب گرم از geysers فوران می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Hot water is converted to electricity by a turbine.
[ترجمه گوگل]آب گرم توسط یک توربین به برق تبدیل می شود
[ترجمه ترگمان]آب داغ به وسیله توربین به الکتریسیته تبدیل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Hot water is piped to all apartments from the central boiler room.
[ترجمه گوگل]آب گرم به تمام آپارتمان ها از دیگ بخار مرکزی لوله می شود
[ترجمه ترگمان]آب داغ با لوله کشی به همه آپارتمان های اتاق دیگ بخار می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A pump in the boiler sends hot water round the central heating system.
[ترجمه گوگل]یک پمپ در دیگ بخار آب گرم را به دور سیستم گرمایش مرکزی می فرستد
[ترجمه ترگمان]پمپ در دیگ بخار آب داغ را به سیستم گرمایش مرکزی می فرستد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I ran some hot water and washed up.
[ترجمه گوگل]کمی آب داغ زدم و شستم
[ترجمه ترگمان] یه مقدار آب داغ آوردم و شسته شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The bath was full to the brim with hot water.
[ترجمه گوگل]حمام تا لبه پر از آب گرم بود
[ترجمه ترگمان]وان پر از آب داغ بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He found himself in hot water over his comments about immigration.
[ترجمه علی باقری] او به خاطر اظهار نظرش در مورد مهاجرت خودش را در معرض انتقاد قرار داد ، و یا به مخمصه افتاد
|
[ترجمه گوگل]او به خاطر اظهارنظرهایش در مورد مهاجرت خود را در آب داغ دید
[ترجمه ترگمان]او خود را در آب داغ به خاطر نظرات خود در مورد مهاجرت پیدا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Wool usually damages if washed in hot water.
[ترجمه گوگل]اگر پشم در آب داغ شسته شود معمولا آسیب می بیند
[ترجمه ترگمان]البسه معمولا در صورتی که در آب داغ شسته شود، به طور معمول آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She got herself in hot water with the authorities.
[ترجمه زباری] او خودش را در مخمصه ای با مسوولین قرار داد.
|
[ترجمه گوگل]او خود را در آب گرم با مقامات قرار داد
[ترجمه ترگمان]او خودش را در آب داغ با مقامات بالا برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He was up to his elbows in hot water, doing the washing-up.
[ترجمه گوگل]او تا آرنجش در آب داغ بود و مشغول شستشو بود
[ترجمه ترگمان]او در آب گرم نشسته بود و مشغول شستن دست شویی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• water that is at a high temperature; major troubles (slang)

پیشنهاد کاربران

مثال؛
“I’m in hot water with my boss for missing the deadline. ”
In a discussion about legal issues, someone might comment, “If you get caught, you’ll be in hot water with the law. ”
A parent might warn their child, saying, “If you keep misbehaving, you’ll end up in hot water with me. ”
منابع• https://fluentslang.com/slang-for-rehab/
معنی کنایی. :در هچل افتادن ، دچار مخمصه شدن
hot water یعنی ( آب داغ ) ولی این کلمه یکجور اصطلاح انگلیسی هم است به معنی ( گیر افتادن در یک مشکل )
مثال1: Tom should drink hot water for his flu. به معنی تام باید برای آنفولانزای خود آب داغ بنوشد.
مثال 2: Tom is in hot water. به معنی تام در یک مشکل گیر افتاده. یا تام توی مخمصه است.
دعوا - منازعه
مخمصه ، شرایط دشوار
In a spot
به معنی آب داغ یا جوش
البته می تونه به معنی تو دردسر افتادن هم باشه
Don't come here, you might will be in hot water
آب داغ، آب جوش

بپرس