review

/ˌriˈvjuː//rɪˈvjuː/

معنی: خلاصه، رژه، عقیده، مرور، مجله، بازدید، نشریه، تجدید نظر، دوره کردن، سان دیدن، مقالات انتقادی نوشتن، مرور کردن، بازدید کردن، انتقاد کردن
معانی دیگر: (دوباره) بررسی کردن، از مدنظر گذراندن، بازنگری کردن، بررسی، مطالعه، بازبین، بازبینی، مورد بازدید قرار دادن، وادیدن، نقد (ادبی یا هنری و غیره)، نقد کردن، هنرسنجی کردن (به ویژه در روزنامه یا مجله)، (حقوق) تجدید نظر، بازبینی قضایی کردن، تجدید نظر کردن، (مجله ای که بیشتر مقالات آن در باب هنر سنجی است) نقدنامه، مجله ی هنرسنجی، پس نگری، نگاه به گذشته، گذشته نگری، پسنگری کردن، رجوع شود به: revue، (نادر) دوباره نگاه کردن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a process of reexamination or reconsideration.
مترادف: reappraisal, reconsideration, rethinking
مشابه: survey

- He comes up for his job review next month.
[ترجمه گوگل] او ماه آینده برای بررسی شغل خود می آید
[ترجمه ترگمان] او ماه آینده برای بررسی کارش می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a looking back over past events, memories, or facts.
مترادف: retrospection, rundown, summary
مشابه: survey

- The textbook presents a review at the end of each chapter.
[ترجمه گوگل] کتاب درسی در پایان هر فصل مروری دارد
[ترجمه ترگمان] این کتاب درسی در پایان هر فصل یک بررسی ارائه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: a critical article evaluating a recent book, play, concert, or the like.
مترادف: critique, notice

- The movie got good reviews from the critics.
[ترجمه گوگل] این فیلم نقدهای خوبی از سوی منتقدان دریافت کرد
[ترجمه ترگمان] این فیلم نقده ای مثبتی از منتقدان دریافت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: a journal presenting critical discussions and evaluations.
مشابه: periodical

- A review of research in the field is published each year.
[ترجمه گوگل] مروری بر تحقیقات در این زمینه هر سال منتشر می شود
[ترجمه ترگمان] مرور تحقیقات در این زمینه هر سال منتشر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(5) تعریف: a formal inspection, esp. of a military unit.
مترادف: parade

- The soldiers lined up for the review.
[ترجمه نجات] سربازان برای بازبینی صف کشیده بودند.
|
[ترجمه گوگل] سربازان برای بررسی صف کشیدند
[ترجمه ترگمان] سربازان برای بررسی صف کشیده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: reviews, reviewing, reviewed
(1) تعریف: to re-examine or look over again.
مترادف: brush up on, reappraise, reassess, reevaluate, reexamine, rethink
مشابه: hash out, readdress, reconsider, run down

- I reviewed my notes before the exam.
[ترجمه گوگل] یادداشت هایم را قبل از امتحان مرور کردم
[ترجمه ترگمان] من یادداشت های خود را قبل از امتحان مرور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- After the council reviewed the evidence, they reversed their earlier decision.
[ترجمه گوگل] پس از بررسی شواهد توسط شورا، آنها تصمیم قبلی خود را تغییر دادند
[ترجمه ترگمان] بعد از اینکه شورا شواهد را بررسی کرد، آن ها تصمیم قبلی خود را معکوس کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to look back over (past events or the like).
مترادف: retrace
مشابه: rehash, remember

- He reviewed his accomplishments over the past ten years and felt somewhat proud.
[ترجمه زینب زرمسلک] با مرور دستاوردهای خود در ده سال گذشته احساس غرور کرد.
|
[ترجمه گوگل] او دستاوردهای خود در ده سال گذشته را مرور کرد و تا حدودی احساس غرور کرد
[ترجمه ترگمان] او در طی ده سال گذشته دستاوردهای خود را مرور کرد و اندکی احساس غرور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(3) تعریف: to offer a critical survey of (an article, book, or the like).
مترادف: critique
مشابه: analyze, criticize, evaluate, explicate, recapitulate

- He reviews plays for the local newspaper.
[ترجمه گوگل] او نمایشنامه هایی را برای روزنامه محلی مرور می کند
[ترجمه ترگمان] او برای روزنامه محلی بازی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The restaurant was reviewed by one of the top food critics.
[ترجمه گوگل] این رستوران توسط یکی از برترین منتقدان غذا مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه ترگمان] این رستوران توسط یکی از منتقدان بزرگ غذایی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(4) تعریف: to officially inspect.
مترادف: inspect
مشابه: examine, scrutinize, survey

- The general reviewed the troops.
[ترجمه میلاد بهزادی] ژنرال نیروها را ارزیابی کرد.
|
[ترجمه گوگل] ژنرال نیروها را بررسی کرد
[ترجمه ترگمان] ژنرال نیروها را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل ناگذر ( intransitive verb )
مشتقات: reviewable (adj.)
(1) تعریف: to reconsider or restudy material.
مترادف: reconsider, rethink
مشابه: mull

- You'd better review before the exam.
[ترجمه شاریا] بهتر است قبل از امتحان مرور کنید
|
[ترجمه گوگل] بهتر است قبل از امتحان مرور کنید
[ترجمه ترگمان] بهتر است قبل از امتحان بررسی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: to function as a reviewer of books, performances, and the like.
مشابه: criticize

- She reviews for the New York Times.
[ترجمه گوگل] او برای نیویورک تایمز نقد می کند
[ترجمه ترگمان] او روزنامه نیویورک تایمز را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. his review of my book was not fair
نقد او از کتاب من منصفانه نبود.

2. the review of a famous iranian film
هنرسنجی یک فیلم معروف ایرانی

3. a final review of a text before printing
بازنگری نهایی متن قبل از چاپ

4. open to review
قابل بازبینی و بررسی کردن

5. pending the review
در اثنای بازبینی

6. to make a review of the iran-russian wars
جنگ های ایران و روس را بررسی کردن

7. keep (something) under review
(چیزی را) دایما تحت بررسی قرار دادن

8. a higher court can review the judgments of lower courts
دادگاه عالی تر می تواند داوری های محاکم تالی (یا پایین تر) را مورد تجدیدنظر قرار دهد.

9. be (or come) under review
تحت بررسی بودن (یا قرار گرفتن)

10. to pass one's life in review
زندگانی خود را از مد نظر گذراندن

11. the ad hoc committee on curriculum review
شورای ویژه جهت بررسی برنامه ی درسی

12. the soldiers paraded in front of the review stand
سربازان از جلو سکوی سان بینی رژه رفتند.

13. The reviewer padded out his review with a lengthy biography of the author.
[ترجمه گوگل]داور بررسی خود را با بیوگرافی طولانی نویسنده تکمیل کرد
[ترجمه ترگمان]ارزیاب بررسی خود را با یک زندگینامه طولانی از نویسنده انجام داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The case is subject to judicial review.
[ترجمه گوگل]پرونده قابل رسیدگی قضایی است
[ترجمه ترگمان]این پرونده تحت بررسی قضایی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Isn't it a happy thing if you review what you have learned on time?
[ترجمه گوگل]آیا چیز خوشحال کننده ای نیست اگر آنچه را که یاد گرفته اید به موقع مرور کنید؟
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی را که در زمان یاد گرفته ای، بررسی کنی، چیز خوبی نیست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. His parole application is up for review next week.
[ترجمه گوگل]درخواست آزادی مشروط او هفته آینده مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]درخواست آزادی مشروط او برای بررسی هفته آینده آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. Our contracts are currently under review.
[ترجمه گوگل]قراردادهای ما در حال حاضر در دست بررسی است
[ترجمه ترگمان]قراردادهای ما در حال حاضر تحت بررسی هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The first chapter presents a critical review of the existing nursery education system.
[ترجمه گوگل]فصل اول یک بررسی انتقادی از سیستم آموزشی موجود در مهد کودک ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]در فصل اول یک بررسی انتقادی از سیستم آموزش کودکان موجود ارائه می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

19. Remember to review your lessons before you go to bed.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید قبل از رفتن به رختخواب دروس خود را مرور کنید
[ترجمه ترگمان]یادت باشد که قبل از رفتن به رختخواب lessons را مرور کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

20. The terms of the contract are under review.
[ترجمه گوگل]مفاد قرارداد در دست بررسی است
[ترجمه ترگمان]شرایط قرارداد مورد بررسی قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

21. A peer review system is being introduced to help teachers who are experiencing difficulty.
[ترجمه گوگل]یک سیستم بررسی همتا برای کمک به معلمانی که با مشکل مواجه هستند معرفی شده است
[ترجمه ترگمان]یک سیستم مرور همتا برای کمک به معلمانی که مشکل تجربه می کنند معرفی شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

22. We will review the case and make a recommendation to the client.
[ترجمه گوگل]ما پرونده را بررسی می کنیم و به مشتری توصیه می کنیم
[ترجمه ترگمان]ما این پرونده را بررسی خواهیم کرد و یک توصیه برای مشتری ایجاد خواهیم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

23. The troops have formed up in review order.
[ترجمه گوگل]نیروها به ترتیب بازنگری تشکیل شده اند
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی در این خصوص تشکیل شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خلاصه (اسم)
compendium, summary, short, abridgment, epitome, abstract, synopsis, substance, digest, compend, extract, adumbration, essence, review, condensation, upshot, sketch, gist, outline, resume, wrap-up

رژه (اسم)
array, parade, pageant, review

عقیده (اسم)
impression, say, view, judgment, opinion, viewpoint, faith, belief, thought, notion, conception, estimation, review, credo, conviction, tenet, creed

مرور (اسم)
review, lapse, glance, revision, passing, elapsing, once-over, revisal

مجله (اسم)
review, magazine, gazette

بازدید (اسم)
visit, review, survey, inspection, revision

نشریه (اسم)
tract, issue, publication, serial, review, leaflet

تجدید نظر (اسم)
review, revision, reconsideration, revisal

دوره کردن (فعل)
review

سان دیدن (فعل)
review

مقالات انتقادی نوشتن (فعل)
review

مرور کردن (فعل)
pass, review, go over, run over

بازدید کردن (فعل)
review, survey, gam, revisit, reconnoiter, reconnoitre

انتقاد کردن (فعل)
blame, review, fustigate, criticize

تخصصی

[حسابداری] بررسی( صورتهای مالی)
[کامپیوتر] مرور
[برق و الکترونیک] مرور کردن
[حقوق] بررسی کردن، مرور کردن، تجدید نظر کردن، اعاده دادرسی، بررسی، تجدیدنظر
[ریاضیات] بررسی، بازنگری، بازدید، مرور، نقد، مطالعه دوره ای

انگلیسی به انگلیسی

• survey, general study; examination, inspection
survey, conduct a general study; inspect, examine; reconsider, rethink
a review is an article in a newspaper or magazine, or an item on television or radio, in which someone gives their opinion of something such as a new book or play.
when someone reviews something such as a new book or play, they write an article or give a talk on television or radio in which they express their opinion of it.
when there is a review of a situation or system, it is formally examined in order to decide whether changes are needed.
when a situation or system is reviewed, it is formally examined in order to decide whether changes are needed.
when something comes up for review, the time arrives for it to be formally examined to see whether changes are needed. when it is under review, it is being examined in this way.
if you review a situation, you consider it carefully.

پیشنهاد کاربران

بررسی
مثال: She wrote a review of the new restaurant.
او یک بررسی از رستوران جدید نوشت.
*آموزش زبانهای انگلیسی، ترکی استانبولی و اسپانیایی
نقد فیلم ( به صورت نوشتاری )
A movie review is an article that is published in a newspaper, magazine, or scholarly work that describes and evaluates a movie
مرور
تکرار
Dear to whom may read this
There is only few books that I like and read often and the khaneye derakhti series is one of them. it’s basically about two boys who have big tree house and show the different part of it.
...
[مشاهده متن کامل]

It’s a really interesting book that I spend hours to read and I don’t even get bored. Like many other books it doesn’t have logic and you should imagine it.
But unlike other books, the the sentences in this book are grammatically correct and it helps me to study while reading. The cover of the book is good. This book is really imaginary so maybe you would think some things can do things that can’t do or things that alive that are not but if you or the child are big enough to know these things aren’t real it doesn’t matter. And last but not the least, the subject is always perfectly chosen and the paragraphs describe the subject really good. All in all I would give this book a 4/5 out of 5 ratings if you have a kid that enjoys reading or if u are one I really recommend this book

تو پزشکی و بیمارستان معنی ویزیت هم میده
medical review به معنای ویزیت پزشکی هس
بازخورد
✅ سان دیدن ( در رژه و مراسمات نظامی )
Supreme leader Ayatollah Ali Khamenei ⭐reviews
armed during a graduation ceremony for armed Forces Officers at the police academy in Tehran
پیش نمایش
● ارزیابی ( یک روند یا پروژه )
● نقد و بررسی ( فیلم ، مقاله، . . . )
● رژه ( نیروی نظامی )
دوستان دقت کنن که ترجمه " بازبینی" در معمای فعل براش درسته اما در معنای اسم همینا که گفتمه، اما دیگه جا افتاده اینجوری
مقالات ( مطالعات ) مروری
Oxford word skills
An opinion of a film in a newspaper or on the radio, TV ro internet
مرور
تکرار
باز نگری
مرور
دوره
باز نگری
نظرات
اگر فعل باشد: مرور کردن
اگر اسم باشد:نقد کردن
باز نگر ی کردن
مرور کردن
مرور
دوره
خلاصه
یاد آوری
تکرار
Recheck
جمع بندی
مرور
بررسی
تکرار
یادآوری
مرور - مرور کردن
خلاصه - رژه - عقیده - دوره کردن - مرور کردن - بررسی کردن - مرور - نقد - بررسی - بازنگری
تکرار کردن

دیدگاه
خلاصه
نقد کردن
انتقاد کردن
دوباره نگاه کردن و بازنگری re view
بازنگری
تجدید نظر
مرور
نقد و بررسی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣١)

بپرس