استهلاک

/~estehlAk/

برابر پارسی: فرسایش، فرسودگی، میرانیدن، نابود کردن

معنی انگلیسی:
depreciation, wear and tear, amortization

لغت نامه دهخدا

استهلاک. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) میرانیدن. ( منتهی الارب ). هلاک کردن. ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). بهلاک داشتن. هلاک کردن خواستن. نابود کردن. || هزینه کردن مال. || سپری و نیست و نابود گردانیدن مال را. ( منتهی الارب ). || استهلاک دین ؛ ادای قرض بتدریج.

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) نیست کردن میرانیدن هلاک کردن . ۲ - نیست شدن . پرداخت وام بمرور زمان وام فرسایی یا استهلاک سرمایه . سرمایهای را که برای خرید ماشینها یا مخارج ساختمان و جز آن بکار رفته بمرور بدست آوردن .

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) نیست کردن ، هلاک کردن . ۲ - نیست شدن .

فرهنگ عمید

۱. (اقتصاد ) کاهش ارزش چیزی بر اثر کار، گذشت زمان، یا فرسودگی.
۲. (بانکداری ) پرداخت کردن وام به صورت تدریجی و قسط های معیّن.
۳. [قدیمی] از بین رفتن، مردن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] نابود کردن و نابود شدن را استهلاک گویند و از این عنوان در باب های طهارت، صلات، صوم، حج و اطعمه و اشربه به مناسبت بحث شده است.
واژۀ استهلاک در کلمات فقیهان به ویژه قدما، هم در معنای نابود کردن به کار رفته است که تحت عنوان اتلاف و قاعدۀ اتلاف مطرح می شود، و هم در مفهوم نابود شدن به سبب استحاله، انقلاب و یا پخش و مستهلک شدن اجزای چیزی از نظر عرف در چیزی دیگر که غالب بر آن است.

کاربرد رایج واژه استهلاک
کاربرد استهلاک در مورد استهلاک به سبب استحاله یا انقلاب در کلمات فقها اندک است و کاربرد رایج آن در مفهوم اخیر است که در این جا موضوع بحث می باشد.

← جهات استهلاک
تفاوت این نوع استهلاک با استحاله در آن است که استحاله تبدیل حقیقت چیزی به چیزی دیگر است مانند تبدیل چوب به خاکستر، ولی استهلاک، از بین رفتن عرفی چیز مستهلک شده است، نه تغییر و تبدیل ماهیّت آن.

اثر استهلاک و مهم ترین موارد آن
...

دانشنامه عمومی

استهلاک ( انگلیسی: Wear and tear ) یک آسیب طبیعی و گریزناپذیر است که در اثر فرسایش یا سالخوردگی و گذشت زمان پدید می آید. در حیطهٔ حقوقی و قانونی، این واژه توسط تولیدکنندگان و سازندگان جهت ارائه گارانتی محصولاتشان بکار می رود و معمولاً بیان می کنند که خرابی های ناشی از استهلاک و فرسودگی، شامل گارانتی شان نمی شود.
استهلاک، نوعی کاهش بهاست که حتی در صورت نگهداریِ مناسب کالا و استفادهٔ صحیح از آن، رخ خواهد داد. به عنوان مثال، هنگام استفاده از یک چکش، در اثر ضربات مکرری که در طول زمان بر آن وارد می شود، سرِ چکش دچار «تنش» شده و تدریجاً موجب فرسایش آن می شود، حتی اگر از آن، به درستی استفاده شود. در عین حال، با یک استفاده صحیح و نگهداری و تعمیرات به موقع، انتظار هم نمی رود که چکش در اثر این استهلاک، از کار بیفتد.
پدیدهٔ استهلاک، بازتابی از قانون دوم ترمودینامیک است که به موجبِ آن، اشیاء به مرور زمان، از کارایی و شکلِ طبیعی خود فاصله می گیرند؛ مگر آنکه با صرف انرژی، یک نیروی خارجی جهت حفظ و نگهداری آن بکار رود. اگر چنین نیروی خارجی ای وجود نداشته باشد، آن شیء را «مصرفی» قلمداد می کنند. بخش هایی از شیء همچون یاتاقان و حلقه چنبری که در معرض سایش و فرسایش هستند، باید هر از چند گاهی، تعویض شوند. مواد مصرفی نظیر کاغذ، ورق کارتن و پارچه را بر حسب نوع استفاده از آنها، برای استفاده در مدت زمان مشخصی، طراحی کرده اند.
کالاهای بادوام تر ( نظیر خودرو، ماشین آلات سنگین، سیستم های گرمایشی، کامپیوترها، آلات موسیقی، سلاح های گرم و غیره ) به گونه ای طراحی شده اند که بتوان برای مقابله با فرسودگی، برخی از قطعات و بخش های درونی شان را تعویض کرد. یک راهِ فهمیدن این موضوع که آیا کالایی بادوام محسوب می شود یا خیر، آن است که ببینیم آیا یک تکنیسین یا تعمیرکار، وقتش را برای تعمیر کالای مذکور صرف می کند یا خیر. مثلاً در مورد کالاهای بادوام یادشده، افراد متخصصی همچون تعمیرکار خودرو، سازنده ساز، اسلحه ساز و لوله کش وجود دارند و در نتیجه با تعمیر یا تعویضِ قطعاتِ مصرفی آنان، می توان سالیان متمادی از آنها استفاده کرد؛ اما پاکتِ میوهٔ کاغذیِ پاره شده، تعمیرکار تخصصی ندارد و هیچ کس، وقت و هزینه اش را برای تعمیر آن هدر نمی دهد.
در ضمن، در مورد کالاهای بادوام هم، بخش های مصرفی آن، مستهلک و فرسوده می شوند. مثلاً در خوردو، لاستیک ها، صندلی ها و رنگِ بدنه، حتی با نگهداری و استفاده مناسب دچار فرسودگی و استهلاک شده و معمولاً شامل گارانتی نمی شوند.
عکس استهلاک

استهلاک (اقتصاد). مراد از اِستِهلاک، به اختصاصی ترین معنای آن، ارزش کاهش یافته و عمر کوتاه شدهٔ کالاهای سرمایه ای است که از فرسایش ناشی می شود. در معنای گسترده تر، ممکن است اشاره باشد به ارزش کاهش یافته و عمر کوتاه شدهٔ هر کالای سرمایه ای یا دارایی که در طول دورهٔ قابل توجهی از زمان، منشأ خدماتی قرار گرفته است. می توان میان استهلاک ناشی از علل طبیعی و استهلاک ناشی از علل کارکردی فرق گذارد. [ ۱]
استهلاک یکی از مواد هزینه ای است که مؤسسات اقتصادی آن را به کار می برند. به زبان عوام، از تفاوت قیمت خرید و قیمت فروش کالا به دست می آید، به ویژه در مورد خودرو، کامیون و تراکتور بدین طریق که اتومبیل نو در عرض یک شب تبدیل به خودرو دست دوم می شود و در مبادله، حجم زیادی از ارزش خود را از دست می دهد.
1. استهلاک خط مستقیم
2. استهلاک کاهش توازن
3. استهلاک کل ارقام سال ها
4. استهلاک واحد های تولید شده< /ref> bourseiness. com< /ref>
1. محاسبه بر اساس خط مستقیم
2. روش نزولی
3. روش مجموعه سال ها
4. میزان تولید
5. ساعت کارکرد
6. هزینه استهلاک هر دوره  : نرخ استهلاک× استهلاک انباشته تا دوره محاسبه – بهای تمام شده
7. محاسبه بر حسب زمان ؛ روش خط مستقیم
8. هزینه استهلاک هر دوره: مجموع سنوات ÷ عمر مفید باقیمانده × ( بهای تمام شده - ارزش بازیافتنی )
9. روش نزولی
10. هزینه استهلاک هر دوره: عمر مفید ( برحسب ساعت کارکرد ) ÷ ( بهای تمام شده – ارزش بازیافتنی )
11. بر اساس روش ساعت کارکرده
12. هزینه استهلاک هر دوره:میزان تولید برآوردی ÷ میزان تولید واقعی × ( بهای تمام شده – ارزش بازیافتنی )
13. محاسبه بر حسب محصول
14. هزینه استهلاک هر دوره: عمر مفید ( سال ) ÷ ( بهای تمام شده – ارزش بازیافتنی )
15. بر اسا س میزان تولید
16. شیوه های مبتنی بر استهلاک بیشتر در سال های اول عمر مفید و کاهش تدریجی آن[ ۲]
عکس استهلاک (اقتصاد)عکس استهلاک (اقتصاد)

استهلاک (مالی). استهلاک ساختار منافع مرتبط با بازپرداخت بدهی های مالی از طریق یک سری از پرداخت های دوره ای می باشد. هر پرداخت تعلق می گیرد به مقدار منافع پرداخت نشده بدهی و بخشی از مقدار اصلی بازپرداخت ها. پرداخت ها در طول دوره از استقراض ( وام ) در مقدار مساوی انجام می شوند.
استهلاک را می توان با استفاده از این فرمول محاسبه کرد:
که در آن A — پرداخت دوره ای، PV — اندازه وام، r — قیمت وام ( نرخ بهره وام ) , n — مدت وام.
عکس استهلاک (مالی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

اِستِهلاک (damping)
توقفِ حرکت های ارتعاشی، نظیر نوسان های مکانیکی، نوفه، و جریان های الکتریکی متناوب، به سبب اُفتِ انرژی. حرکتِ تاب، اگر کودک به تاب دادن آن ادامه ندهد، به سبب میرایی فروکش می کند. کمک فنر خودرو نیز از وسایل میرا به شمار می رود. یک دستگاه ممکن است به آن علت که نمی تواند به ارتعاش درآید، دچار میرایی شود. میراییِ بحرانی صرفاً مانع از ارتعاش جسم می شود یا فقط در کوتاه ترین دورۀ زمانی جسم را به موقعیت سکون بازمی گرداند. میرایی افزوده دستگاه را به تُندمیرایی وامی دارد که ممکن است مطلوب باشد؛ مثل عملکرد بعضی از فنرهایِ پشتِ درهای ورودی. ارتعاش های دستگاهِ میرا رفته رفته به صفر میل می کنند. میراییِ مکانیکی انواع بسیار متنوعی دارد. اصطکاک (مالش)، که میرایی خشک یا کولنی نیز نامیده می شود، به خصوص ناشی از نیروهای الکترواستاتیکِ کشش بین سطوح لغزنده است و انرژی مکانیکی حرکت یا انرژی جنبشی را به گرما تبدیل می کند. میرایی چسبنده نتیجۀ رخ دادن چنین کاهش انرژی در مایع روان کاری بین بخش های متحرّک خودرو یا در سیّالِ فشرده شده در درونِ شکاف کوچکِ یک پیستون در نقش ضربه گیر خودرو است. نیروی میرایی چسبنده نسبت مستقیمی با سرعتِ نسبی بین دوسرِ وسیلۀ میرا دارد. در عین حال، می توان نحوۀ حرکت جسم مرتعش را از اصطکاک آن با گاز یا مایعی که جسم در آن حرکت می کند، دریافت کرد. در این مورد، نیروی میرای سیال مستقیماً با کمیتی تناسب دارد که اندکی کمتر از توانِ دوم سرعتِ جسم است و از این رو آن را در حکم میراییِ توان دومِ سرعت تلقی می کنند. گذشته از انواع بیرونی میرایی، نوعی کاهش انرژی درون ساختار متحرک، معروف به میرایی پَسمانی، وجود دارد که گاهی میرایی ساختاری نیز نامیده می شود. در میرایی پَسمانی، بخشی از انرژی با درگیرشدن در دِگرشکلیِ درونی و تکراری و بازگشت به حالت ابتدایی به صورت ارتعاش های بی ترتیب شبکۀ بلوری در جامدات و انرژی جنبشی بی ترتیب مولکول ها در مایعات ازبین می رود. انواع دیگری از میرایی نیز شناخته شده اند. مدارهای الکتریکی مشدّد، مثل گیرندۀ رادیو و تلویزیون، که درآن ها جریان متناوب به صورت موجی پس و پیش می شود، با مقاومت الکتریکی میرا می شوند. سیگنالی که گیرنده با آن تنظیم شده است، انرژی تشدید را به صورتِ همگام تأمین می کند (← تشدید). در میراییِ تابشی ، انرژیِ ارتعاشیِ بارهای متحرک، مانند الکترون، به صورت امواج رادیویی، فروسرخ، یا نورِ مریی گسیل می شوند. در میراییِ مغناطیسی، انرژی حرکتی از راه جریان تلاطمی القایی در پیچه یا صفحۀ آلومینیومی عبور داده شده بین دو قطبِ یک آهن ربا به حرارت تبدیل می شود.

مترادف ها

depreciation (اسم)
تنزل، استهلاک، کاهش بها، ناچیز شماری

amortization (اسم)
استهلاک

sublation (اسم)
استهلاک، زوال، تغییر شکل

فارسی به عربی

( استهلا ک (سرمایه و غیره ) ) ایفاء الدین

پیشنهاد کاربران

نابودی
استهلاک یعنی پس انداز
wear and tear
depreciation استهلاک دارایی های مشهود
amortization استهلاک دارایی های نامشهود
depletion استهلاک دارایی های تقلیل پذیر
از ارزش افتادن یا کم بها شدن ( مثل اتومبیل، ارز ، قیمت طلا )
استهلاک ( Depreciation ) :[اصطلاح حسابداری]هزینه ای که ناشی از تخصیص بهای تمام شده یک دارایی ثابت به سال های عمر مفید آن است.
مستهلک شدن/ فرسوده شدن / فرسایش بدلیل طول عمر
میرایش، فرسایش

بپرس