اقلیت

/~aqalliyat/

مترادف اقلیت: کمترین ها

متضاد اقلیت: اکثریت

برابر پارسی: کمتری، بخش ِ کم تر، کمترین

معنی انگلیسی:
ethnic, fringe, minority, the opposition

لغت نامه دهخدا

اقلیت. [ اَ ق َل ْ لی ی َ ] ( ع مص جعلی ، اِمص ، اِ ) اندک بودن. اندکی کم بودن. قسمت کمتر، مقابل اکثریت.
- اقلیت پارلمانی ؛ عده ای از نمایندگان که با برنامه های دولت موافق نباشند و عدّه آنان به آن اندازه نرسد که رأی ایشان بتواند دولت را ساقط کند.
- اقلیت مذهبی ؛ گروهی اندک از مردم یک کشور یا یک شهر که پیرو دین یا کیشی مخالف عامه مردم آن شهر یا کشور باشند.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - اقل بودن کم بودن . ۲ - قسمت کمتر مقابل اکثریت . ۳ - گروهی از افراد یک کشور یا یک شهر که از لحاظ دین و مذهب یا نژاد از اکثریت ممتاز باشند .

فرهنگ معین

(اَ قَ یَّ ) [ ع . ] (مص جع . ) ۱ - کم بودن . ۲ - قسمت کمتر، بخش کمتر. ۳ - گروهی از افراد یک کشور یا یک شهر که دین یا نژادشان با اکثریت مردم آن جا فرق داشته باشد.

فرهنگ عمید

۱. کم بودن.
۲. (اسم ) جمعیت یا گروهی که دارای نژاد، مذهب، یا آداب و رسوم خاصی باشند و نسبت به عموم مردم تعدادشان کم باشد.

مترادف ها

minority (اسم)
عدم بلوغ، کهین، اقلیت، بخش کمتر

فارسی به عربی

اقلیة

پیشنهاد کاربران

کمیستی ( فرهنگ پهلوی )
‏خُردپاره = اقلیت
کَلانپاره = اکثریت
{خردپاره: خرد پاره ( بخش، part )
کلانپاره: کلان پاره}
‎#پیشنهاد_شخصی
‎#پارسی دوست
کمترین ها
متضادس میشه اکثریت٬ بیشترین ها
بخش کِهتر؟
اقلیت : [ اصطلاحات مجلسی ]به گروهی که در مجلس تعداد نمایندگان کمتری را در بر بگیرد اقلیت گفته می شود.
کم بودن
کَمینه، کِهین

بپرس