بخشدار

/baxSdAr/

معنی انگلیسی:
bailiff, sheriff, governor of a district, deputy-governor, lieutenant-governor

لغت نامه دهخدا

بخشدار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) دارنده بخش. || ( اصطلاح اداری و سیاسی ) کسی که امور یک بخش را تحت نظر فرماندار اداره می کند.

فرهنگ فارسی

کارمند وزارت کشور که برچند دهستان حکومت، میکند و تحت نظر فرماندار یا استانداراست
( اسم ) کسی که از جانب وزارت کشور امور یک بخش را تحت نظر فرماندار اداره کند.

فرهنگ معین

(بَ ) (ص فا. اِ. ) کسی که از جانب وزارت کشور امور یک بخش را تحت نظر فرماندار ادراه کند.

فرهنگ عمید

کارمند وزارت کشور که چند دهستان را اداره می کند و تحت نظر فرماندار یا استاندار است.

مترادف ها

prefect (اسم)
فرمانده، رئیس، افسر ارشد، بخشدار

پیشنهاد کاربران

بپرس