بساطت واجب

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بسیط در لغت به معنای وسیع است. در اصطلاح حکمت و فلسفه بسیط به معنای مجرد نیست بلکه به معنای «غیرمرکب» است و بین معنای بسیط (غیرمرکب) و مجرد، عموم خصوص من وجه است. مثلا مقولات عشر بسیط هستند ولی مجرد نیستند و مجردات امکانی هر چند بسیط خارجی اند (ماده و صورت خارجی ندارند) ولی ترکیب عقلی و تحلیلی دارند و اگر واجب الوجود را مصداق مجرد بدانیم این دو معنا در این مصداق مشترک خواهند بود.
از آنجا که مرکب اطلاقات متعددی دارد ابتدا معانی مرکب را بیان کرده و سپس خواهیم گفت کدام یک از انواع ترکیب در واجب راه ندارد. ترکیب حداقل به ۸ معنی به کار می رود: ۱. ترکیب از اجزاء خارجی، یعنی ترکیب از ماده و صورت خارجی. ۲. ترکیب از اجزاء حدی، یعنی جنس و فصل. ۳. ترکیب از ماده و صورت ذهنی که در اصطلاح اجزاء عقلیه به معنای اخص نیز نامیده می شوند. ۴. ترکیب از اجزاء مقداری؛ یعنی از اجزاء « کم متصل » که اجزاء وهمی نیز نامیده می شوند. زیرا کم متصل قابلیت تقسیم وهمی دارد که همان اجزاء بالقوه می باشند. ۵. ترکیب از اجزاء تحلیلیه که همان ترکیب از وجود و ماهیت است. ۶. ترکیب از اجزاء اعتباری که همان ترکیب از وجود و عدم است. ۷. ترکیب از جوهر و عرض یا ترکیب از ذات و صفت ۸. ترکیب شیمیایی چنان که پیداست از ترکیب های هشت گانۀ فوق، ترکیب اول و هفتم و هشتم، خارجی و پنج ترکیب دیگر ذهنی و به تعبیری ذهنی به معنای عام هستند.
دلیل بساطت واجب
برخی از ادله ای که فلاسفه برای بساطت واجب اقامه کرده اند، تنها برخی از ترکیبات فوق را از ساحت واجب نفی می کند و برخی از ادلۀ دیگر همۀ ترکیب های شش گانۀ اول را از واجب نفی می کنند.
← نفی شش قسم اول ترکیب
۱. ↑ مقاییس اللغه، ابن فارس، ماده «بسط».
...

پیشنهاد کاربران

بپرس