تجربه گرایی


معنی انگلیسی:
empiricism

فرهنگستان زبان و ادب

{empiricism} [روان شناسی] باور به اینکه رفتار در نتیجۀ تجربه آموخته می شود

دانشنامه عمومی

تجربه گرایی ( به انگلیسی: Empiricism ) یکی از گرایش های اصلی در معرفت شناسی و نقطهٔ مقابل خردگرایی است. بر اساس این دیدگاه همهٔ معرفت های بشری مستقیم یا غیرمستقیم برآمده از تجربه است. تجربه از منظر این دیدگاه نه فقط ادراک حسی بلکه دریافت هایی مانند حافظه یا گواهی دیگران را هم در بر می گیرد.
بر مبنای نظریهٔ مبناگرایی همهٔ باورهای ما با واسطهٔ استدلال نهایتاً از منبعی به دست آمده اند که آن منبع نیاز به توجیه یا استدلال ندارد. تجربه گرایی — که یکی از زیرمجموعه های مبناگرایی است — تنها تجربه را به عنوان چنین منبعی بی نیاز از توجیه می دانند. تقلیل گرایی یکی از ویژگی های عمده برنامه تجربه گرایی است که توسط جان لاک مطرح شد و بارکلی و هیوم آن را تدقیق کردند و اثبات گرایان آن را آخرین میخی می دانستند که بر تابوت بحث های دینی و اخلاقی و متافیزیکی کوفته شده بود.
تجربه گرایی با استفاده از حسیات در مقابل خردگرایی می باشد. تجربیات عقلی از علم حصولی است و روش اثبات غیر شهودی دارد. طبق نظر دکارت اگر همهٔ حواس چندگانهٔ ما از کار بیافتند ولی مغز هنوز بتواند فکر کند، حتماً ما وجود داریم؛ پس تجربهٔ این دیدگاه بعد از رنسانس به صورت جدی طرح شد.
جان لاک، جرج بارکلی و دیوید هیوم از فیلسوفان در بین تجربه گرایان شناخته شده اند. تجربه گرایان عقیده داشتند که کل شناخت از تجربه به دست می آید. این فیلسوفان با متافیزیک خردگرا به خصوص استفاده مهارگسیخته اش از فرضیه پردازی طرح دعاوی کلان و شناخت مبتنی بر تصورات ذاتی خصومت می ورزیدند.
یک مفهوم اصلی در علم و روش تحقیقات علمی این است که نتیجه گیری باید مبتنی بر تجربیات دست اول حواس انسان باشد. علوم طبیعی و اجتماعی هم از فرضیه های کاری استفاده می کنند که با مشاهده و آزمایش قابل سنجش باشند. اصطلاح نیمه تجربی گاهی اوقات برای توصیف روش های نظری استفاده می شود که از بدیهیات اساسی، قوانین علمی تعیین شده و نتایج تجربی قبلی به منظور مشارکت در ساخت مدل استدلال و تحقیق نظری استفاده می شود.
بنا بر گفته تجربه گرایان فلسفی هیچ دانشی را نمی توان به درستی استنباط کرد یا استنباطش قابل قبول نیست؛ مگر اینکه ناشی از تجربه یک یا چند حس انسان باشد. [ ۱] این دیدگاه معمولاً با عقل گرایی در تضاد است که می گوید دانش ممکن است از عقل و مستقل از حواس حاصل شود. به عنوان مثال، جان لاک معتقد است که برخی از دانش ها ( مثلاً دانش دربارهٔ وجود خدا ) می توانند از طریق شهود و استدلال به تنهایی حاصل شوند. به همین ترتیب، رابرت بویل، یک طرفدار برجسته روش آزمایشی، اظهار داشت که ما ایده های ذاتی داریم. [ ۲] [ ۳] عقل گرایان اصلی قاره ( دکارت، اسپینوزا و لایبنیتس ) نیز طرفداران «روش علمی» تجربی بودند. [ ۴] [ ۵]
عکس تجربه گرایی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

تجربه گرایی (empiricism)
(یا: آمپیرسیم) از مواضع عمده در فلسفه، با رویکرد حصولِ معرفت از راه تجربه. بر اساس این موضع، تجربه یا محتوای حسی آگاهی است، یا هر آنچه در طبقۀ مشخصی از گزاره ها بیان می شود که صحتشان را با استفاده از حواس می توان مشاهده کرد. معرفتی خارج از این طبقه یا لااقل خارج از آنچه از طریق نظریه پردازی بر پایۀ این طبقه به دست می آید وجود ندارد. به عبارت دیگر هیچ معرفت پیشینی، یا شناخت حقایق ضروری، و هیچ معرفت فطری یا شهودی، یا اصولی کلی که اعتبارشان را فقط از کاربرد عقل به دست آورند وجود ندارد. بنابراین تجربه گرایی در تعارض آشکار با عقل گرایی قرار دارد. مفاهیم در تبیین تجربه گرایانه از آن ها، وابسته به تجربه اند: چیزی در عقل نیست که قبلاً در حس نبوده باشد. بعضی فیلسوفان نظیر آکوئیناس این اصل را پذیرفته اند بی آن که شناخت عقلی را منکر شوند، البته به شرط آن که عقل از موادی بهره برد که حواس فراهم می آورند. یکی از دشواری های اصلی تجربه گرایی ملحوظ داشتن شیوه ای است که در آن اندیشه از تجربه به دست نمی آید بلکه خود مقولاتی فراهم می کند تا ما با استفاده از آن ها بتوانیم تجربه را سامان دهیم. ضرورت ملحوظ داشتن این شیوه و مشروعیت آن موضوع اصلی نقد عقل محض کانت را تشکیل می دهد. بر مبنای تجربه گرایی افراطی جیمز حتی روابط میان تجربه ها که در سازمان آن ها نهفته اند خود موضوع مشاهده اند. دغدغه های اصلی تجربه گرایی عبارت اند از پرهیز از ارائۀ تصویری که طبق آن من چیزی جز تجربه های لحظۀ کنونی ام نمی دانم (شکاکیت)، قرار دادن شالودۀ مشروع نظریه در مشاهده، دفاع از این نظر که مشاهده، مستقل از عناصر غیر تجربی است، توصیف شیوه های مشروع استفاده از مشاهده برای ارائۀ تصویری از جهان و تبیین یا توجیه معرفتی که به نظر می رسد هیچ بنیانی در تجربه ندارد، به ویژه شناخت ریاضی، منطقی و سایر شناخت های پیشاتجربی.

پیشنهاد کاربران

بپرس