تک قطبی مغناطیسی

فرهنگستان زبان و ادب

{magnetic monopole} [فیزیک] ذره ای فرضی که فقط یک قطب مغناطیسی داشته باشد

دانشنامه عمومی

برخلاف بار الکتریکی، بارهای مغناطیسی در طبیعت به صورت منفرد یافت نمی شوند. به عبارت دیگر تک قطبی مغناطیسی وجود ندارد. مشابه ذرات باردار الکتریکی که منبع میدان الکتریکی هستند انتظار داریم که اگر تک قطبی مغناطیسی نیز وجود داشته باشد، میدان مغناطیسی تولید کند. در سال ۱۹۳۱ دیراک وجود چنین ذراتی را پیشنهاد کرد که به طور ذاتی منبع تولید میدان مغناطیسی بوده و آنها را تک قطبی مغناطیسی نام گذاشت. هرچند قبل از وی نیز بحث هایی در زمینه تک قطبی مغناطیسی به طور پراکنده مطرح بود. [ ۱]
عکس تک قطبی مغناطیسیعکس تک قطبی مغناطیسی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

برای من تک پل ها و دی پل ها و ده پل های انسانی مشتمل بر پنج پل مذکر و پنج پل موئنث بسیار مهم تر از تک قطبی های مغناطیسی می باشند. زیرا فرمول معروف همه چیز در پشت آنها نهفته است و نه در پشت تک پل ها یا
...
[مشاهده متن کامل]
دی پل های الکتریکی و مغناطیسی. برای یک لحظه هم که شده ، فرض کنیم که یک روزی در آینده تک قطبی های مغناطیسی پیش بینی شده توسط دیراک در طبیعت یافت شوند و یا بطور مصنوعی در آزمایشگاه تولید گردند، آنگاه در عمل چه کاربردی در زندگی انسان خواهند داشت ؟ چرا جرم الکترون حامل بار الکتریکی منفی و جرم پروتون حامل بار الکتریکی مثبت و جرم نوترون از لحاظ بار الکتریکی خنثا می باشند ؟ آیا اجرام این ذرات اتمی از لحاظ ماهیت مختلف اند و یا اینکه اجرام آنها دارای یک ماهیت واحد اند، اما فضای هندسی سه بعدی ناچیز اطراف خودرا به سه حالت مختلف خم و یا تخت می نمایند که باعث ایجاد بار الکتریکی مثبت و منفی و خنثا می گردند ؟ ماهیت و اصالت بار الکتریکی در علم فیزیک هنوز بصورت یک راز کشف نشده و یک معمای حل نشده باقی مانده است. از دیدگاه این حقیر تا زمانی که این معما حل نشود، نمی توان انتظار داشت که نسبیت عام یا جاذبه انشتین با اصول مکانیک کوانتمی اتصال و پیوند یابد و رشته جدید علم فیزیک تحت عنوان جاذبه یا گرانش کوانتمی به زبان ریاضی فرمول بندی شود. از طرفی دیگر مفاهیم و پدیده های بیزمانی و بیمکانی که از دیدگاه دین و فلسفه و کلام و تفسیر و حکمت و عرفان دینی از صفات خداوند متعال محسوب می شوند، در طول تاریخ تاکنون از دیدگاه خاص و عام مترادف و معادل و هم معنا با عدم وجود زمان و مکان پنداشته شده اند و نه به مثابه نیم زوج های بنیادی همزاد و هم بازی و ارز و هم ارزش با آنها با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس . زمان و مکان مطلق محمد زکریای رازی و نیوتن از یک طرف و زمانمکان نسبی انشتاین از طرف دیگر هرکدام یک چهارم و هردو روی همدیگر نیمی از حقیقت جهان فیزیکی را بیان داشته اند و نیمه مفقوده یا گم شده حقیقت فیزیکی عبارت است از بیزمانی و بیمکانی مطلق و نسبی. مکان مطلق نیوتن و بیمکانی مطلق این حقیر روی همدیگر همین فضای هندسی سه بعدی اند با محیطی هندسی و محدود و متناهی و مسدود و نفوذ ناپذیر که نقش ظرف نگهدارنده محتوای هرکدام از جهان های موازی و مساوی و بیشمار را عهده دار می باشند و زمان مطلق نیوتون و بیزمانی این حقیر هرکدام در ابعاد پلانک روی همدیگر همین نوسانگر دو قطبی لحظه حال می باشد که دو وظیفه را عهده دار است ؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری حرکت و سوق دادن محتوای هرکدام از جهان ها بطور همزمان و همسان بسوی آینده و معاد. در عوض ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی انشتاین - پلانک و ذرات چهار بعدی بیزمانی و بیمکانی نسبی این حقیر روی همدیگر نوسانگر های بنیادی هشت بعدی یا هشت قطبی می باشند که واقعیت عینی یا جرم ( ماده ) و انرژی معمولی نیمی از این و نیمی دیگر از آن آفریده شده است. قسمت اعظم این گراویتون ها یا نوسانگر های هشت بعدی در اولین لحظات وقوع مه بانگ و انبساط نطفه بسیار داغ و چگال و سنگین کیهانی یا تکینگی فیزیکی اولیه در قالب ذرات جرم و انرژی قالب ریزی و بسته بندی نگردیده و به شکل سیاه چاله های ریز و درشت اولیه باقی مانده اند و بهمراه سیاه چاله های ثانویه بیانگر ماهیت و اصالت جرم ( ماده ) و انرژی تاریک می باشند. انشتاین که توانست با هوشی خارق العاده اثرات متقابل یا عمل و عکس العمل جرم و انرژی از یک طرف و زمانمکان نسبی ( پیوسته ) از طرف دیگر را به زبان ریاضی تحت عنوان معادلات میدان فرمول نماید، اما پس از آن در بقیه طول عمر شریف و پر بار خویش این آرزوی علمی را در دل و سر خود پرورش می داد که بتواند یک روزی در جهت دست یابی به وحدت فیزیکی ، اصل هم ارزی جرم یا انرژی از یک طرف و زمانمکان نسبی از طرف دیگر در قالب یک فرمول ساده ریاضی بسان اصل هم ارزی جرم و انرژی ترسیم و بیان کند و این آرزو نه توسط خود وی و نه دیراک و نه هاوکینگ نسبی گرا بر آورده نگردید. علت و دلیل اصلی این ناکامی علمی چیز دیگری نیست غیر از پنداشت عام مفاهیم و پدیده های بیزمانی و بیمکانی به معنای عدم وجود زمان و مکان باضافه در نظر گرفتن اصل کوانتمی بودن زمان و مکان از دیدگاه ماکس پلانک بنیانگذار اولین تئوری کوانتمی. همچنین بدون در نظر گرفتن مکان و بیمکانی مطلق به عنوان ظرف نگهدارنده محتوای کیهان، کشف علت و دلیل اصلی انبساط نطفه کیهانی یا تکینگی فیزیکی اولیه محال و غیر ممکن می باشد. در این زمینه فقط هاوکینگ اظهار نظر نموده که به جنب و جوش یا کف کوانتمی معروف است. انتخاب واژه هائی از قبیل ضد زمان و ضد مکان بجای مفاهیم بیزمانی و بیمکانی از دیدگاه این حقیر، انتخابی غیر منطقی و غیر معقول خواهد بود. در پایان من معتقدم که پدیده مغناطیس در ارتباط مستقیم و تفکیک ناپذیر با حرکت بارهای الکتریکی به پیدایش می رسد و نه در ارتباط با سکون آنها. شاید مفید باشد که در این زمینه هم تحقیق و پژوهش شود که آیا نور خورشید علاوه بر اثر فتو الکتریک که توسط انشتاین فرمول بندی شد و جایزه نوبل را برای او به ارمغان آورد، اثر مغناطیسی هم می تواند داشته باشد و بتواند با اثر فتواکتریک همراه گردد و تحت عنوان " فتو الکترو مگنتیسم " به زبان ریاضی فرمول بندی شود و در عمل به اختراع و تولید سلول های خورشیدی در جهت تولید برق متناوب منجر گردد.

بپرس