جحیم


مترادف جحیم: آتش، جهنم، درک، دوزخ، سقر، نار، هاویه

متضاد جحیم: بهشت

لغت نامه دهخدا

جحیم. [ ج َ ] ( ع ص ، اِ ) آتش سخت شعله زن. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از قطر المحیط ). || آتش توبرتو. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || هر آتش بزرگ که در مغاکی افروخته باشند. ( منتهی الارب ) ( از قطر المحیط ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). آتش بزرگ. ( ترجمان القرآن ) ( مهذب الاسماء ). آتش بسیار قوی و بلند. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). || جای سخت گرم. ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || یکی ازنامهای دوزخ. مؤنث است. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( از قطر المحیط ) : فان الجحیم هی المأوی. ( قرآن 79 / 39 ). و اذا الجحیم سعرت. ( قرآن 81 / 12 ). و برزت الجحیم للغاوین. ( قرآن 26 / 91 ).
سیزده سال اگر ماند در خلد کسی
بر سبیل حبس ، آن خلد نماید چو جحیم.
بوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ص 390 ).
نه کسش یاور و نه ایزد یار
هر کرا نفس زد بنار جحیم.
بوحنیفه اسکافی ( از تاریخ بیهقی ص 388 ).
یکی را نعیمی یکی را جحیمی.
مصعبی ( از تاریخ بیهقی ص 384 ).
روز صفین و بخندق بسوی ثغر جحیم
عاصی و طاغی را تیغ علی بود مشیر.
ناصرخسرو.
راست کردند این خران سوگند تو
پر کنی زیشان کنون بی شک جحیم.
ناصرخسرو.
«زر و بز هر دو نباشد» مثل عام این است
یک رهت سوی جحیم است و دگر سوی نعیم.
ناصرخسرو ( دیوان چ تقوی ص 300 ).
قوله تعالی : لها [ اَی جهنم ] سبعة ابواب لکل باب منهم جزء مقسوم : نام اول جحیم ، نام دوم جهنم ، سیم سقر، چهارم سعیر، پنجم لظی ، ششم هاویه ، هفتم حطمه. ( قصص الانبیاء جویری ص 7 ).
که خود زبان زبانی به حبسگاه جحیم
دهد جواب بواجب که اخسئوا فیها
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 31 ).
چند از نعیم سبعه الوان چو کافران
کار جحیم سبعه ز امعا برآورم.
خاقانی ( دیوان ص 249 ).
کوشنده نه از پی بهشتیم
جوشنده نه از غم جحیمیم.
خاقانی.
در درکات دوزخ و طبقات جحیم به آب حمیم و عذاب الیم معذب میدارند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 259 ).
- عذاب جحیم ؛ عذاب دوزخ. کنایه از عذاب سخت دردناک :
ایمن از شر نفس خود بودی
در غم حرقت و عذاب جحیم.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دوزخ
دوزخ، جهنم، جای بسیارگرم، آتش قوی وسخت درگودال
( اسم ) ۱- ( اسم ) پنجمین دوزخ ۲- ( اسم ) دوزخ جهنم. ۳- جای بسیار گرم . ۴- آتش نیرومند که در گودالی افروزند آتش سخت شعله زن .

فرهنگ معین

(جَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - (اِ. ) جهنم ، دوزخ . ۲ - جای بسیار گرم .

فرهنگ عمید

۱. دوزخ، جهنم.
۲. [مجاز] جای بسیارگرم.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به معنای آتش، شعله ور، سوزان و متراکم است.
این واژه ۲۷ بار در قرآن به کار رفته است که ۲۶ مورد آن درباره دوزخ و یک مورد، اشاره به آتشی است که نمرود برای مجازات ابراهیم علیه السلام برافروخت.طبق نظر مشهور، جحیم از نام های دوزخ است و ظاهر آیاتی که در آن ها کلمه «جحیم» به کار رفته همین مطلب را تأیید می کند؛ مانند، و به کار رفتن واژه جحیم در آیات یاد شده در برابر جنت نشان می دهد که مراد از جحیم، دوزخ است؛ اما براساس برخی روایات جحیم نام طبقه ای از طبقات یا دری از درهای دوزخ است؛ طبقه اول ، چهارم ، پنجم یا هفتم.
جحیم در روایات
در روایات مربوط به طبقات دوزخ، در برخی تعبیر به «طبقه» و در برخی دیگر تعبیر به «باب» آمده است. شاید وجه جمع میان آن ها این باشد که مراد از باب همان طبقه و این از قبیل اطلاق نام جزء بر کل است.در روایتی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که سوره های حوامیم ۷ تا و دوزخ هم دارای ۷ در است که دَرِ هفتم آن جحیم است. هریک از حوامیم در قیامت بر دری از درهای دوزخ می ایستد و می گوید:خدایا! کسی را که به من ایمان آورده و مرا قرائت کرده است از این در، به دوزخ درنیاور.
نظر مفسران
طبق نظر برخی مفسران، دوزخ دارای ۷ در و درکه است که به ترتیب درکه نخست جایگاه مؤمنان گناهکار است که به اندازه عمر و اعمالشان کیفر می گردند. درکه دوم، جایگاه یهودیان، درکه سوم جایگاه مسیحیان، درکه چهارم جایگاه صابئان، درکه پنجم جایگاه مجوس، درکه ششم که همان جحیم است جایگاه مشرکان عرب :«واِنَّ الفُجّارَ لَفی جَحیم» و درکه هفتم جایگاه منافقان است:«اِنَّ المُنفِقینَ فِی الدَّرکِ الاَسفَلِ مِنَ النّارِ».
اهل جحیم
...

[ویکی شیعه] جَحیم از اسامی دوزخ، به معنای آتش شدید است که در قرآن به معنای دوزخ به کار رفته و در یک مورد به معنای آتش فراوان استفاده شده است. در برخی روایات، جحیم را طبقه ای از طبقات جهنم دانسته اند. براساس آیات قرآن، افرادی همچون کافران، مشرکان و ظالمان اهل جحیم هستند.
"جحیم" را در لغت به معنای حرارت و آتش شدید دانسته اند جحیم همچنین بر مکانی که در آن آتش بسیار باشد نیز اطلاق می گردد. به همین جهت جحیم به معنای دوزخ استفاده شده و معمولاً در تعبیر قرآن به معنای دوزخ است.
جحیم را اسمی از اسامی جهنم برشمرده اند. در برخی آیات، جحیم در مقابل بهشت استفاده شده است. این واژه ۲۷ بار در قرآن به کار رفته که در ۲۶ مورد آن به معنای دوزخ است. تنها در یک مورد جحیم در غیر معنای جهنم استفاده شده و آن آتشی بود که نمرود برای سوزاندن حضرت ابراهیم آماده کرد.

[ویکی اهل البیت] یکی از نامهای دوزخ، «جحیم» است.
کلمه «جحیم» در لغت به معنای آتشی است که به شدت برافروخته شده باشد. خلیل بن احمد در این باره می گوید: الجحیم: النار الشدید التأجّج والالتهاب. و جاحم الحرب: شدّة القتل فی معرکتها.
جحیم، آتش تند، شعله ور و سرکش است. حاحم الحرب به معنای کشتار هولناک در جنگ است. اما جوهری در تبیین واژه «جحیم» آورده: الجحیم؛ اسم من اسماء النار وکلّ نارٍ عظیمة فی مهواة فهی جحیم، من قوله تعالی: «قَالُواْ ابْنُواْ لَهُ بُنْیَـنًا فَأَلْقُوهُ فِی الْجَحِیمِ»
و الجاحم؛ المکان الشدید الحرّ. جحیم از نامهای آتش است و هر آتش زیاد داخل گودال را جحیم گویند که برگرفته از این سخن خداوند است. گفتند: «برای او خانه ای بسازید و او را در آتشی بزرگ بیندازید».
جاحم؛ جای بسیار داغ است. به نظر می رسد همان طور که بسیاری از واژه شناسان گفته اند، اصل در معنای «جحیم» همان معنای اوّل یعنی آتشی است که به شدت برافروخته شده و آنچه جوهری در معنای آن آورده، یکی از مصادیق آن است.
در قرآن کریم واژه «جحیم» ۲۶ بار تکرار شده که ۲۵ بار در آتش دوزخ و یک بار در آتشی که نمرودیان افروختند و حضرت ابراهیم علیه السلام را در آن افکندند، بکار رفته است. در احادیث نیز این واژه، مکرّر در معنای آتش دوزخ بکار رفته است بنابراین قرآن و حدیث این واژه را در معنای لغوی آن بکار برده اند.

[ویکی الکتاب] معنی جَحِیمِ: جهنم (از کلمه جحمة مشتق شده به معنای شدت سوزش آتش )- پنجمین طبقه از هفت طبقه جهنم
معنی تَصْلِیَةُ جَحِیم: داخل کردن در آتش به حدی که نهایت درجه حرارت آتش را لمس کند
معنی ﭐصْلَوْهَا: در آن داخل شوید - در مسیرش قرار گیرید(اصل کلمه صلو به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنبالهرو جهنم است ، به طوری که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخیان را مرتکب شود)
معنی صَالِ: دنباله رو - پیرو (کلمه صالی از ماده صلو اشتقاق یافته که به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنبالهرو جهنم است ، به طوری که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخیان را مرتکب شود)
معنی صَالُواْ: دنباله روی کردند- در پی ... رفتند (کلمه صالی از ماده صلو اشتقاق یافته که به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنبالهرو جهنم است ، به طوری که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخیان را مرتکب شود. )
معنی صَلُّوهُ: اورا داخل کنید - اورا در مسیر جهنم قرار دهید(اصل کلمه صلو به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنبالهرو جهنم است ، به طوری که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخیان را مرتکب شود)
معنی صِلِیّاً: واردشدن - در مسیر قرار گرفتن (اصل کلمه صلو به معنای پیروی است ، و صالی جحیم به معنای دنبالهرو جهنم است ، به طوری که هر جا راه جهنم را سراغ داشته باشد به آنجا برود و عمل دوزخیان را مرتکب شود)
ریشه کلمه:
جحم (۲۶ بار)

جدول کلمات

دوزخ ، جهنم

پیشنهاد کاربران

سلیم
جحیم: جایگاه آتش بزرگ که بسیارگرم ست؛
همچنین پنجمین لایه دوزخ ست جایگاه کسانی که دست اندازی به مال و ناموس دیگران و دنبال انجام دادن گناه می باشند.
جحیم ظاهراً به معنای قرارگیری شخص در طعمه های بیشمار کثرت ها، شهوات و هواهای نفسانی دنیایی است، بطوریکه جهت های مختلف لهو و لعب، هر لحظه او را احاطه کرده و هر آنی در تلاش برای سوزاندن بخشی از انسانیت و
...
[مشاهده متن کامل]
تبدیل آن به مادون حیوان، در بشریت است، ساختار آن تماما در درون انسان تعبیه شده و چون تعبیر آن، ابهامات فراوانی بوجود می آورد، بصورت مصادیق آتش و سوزاندن فیزیکی در متون مذهبی اشاره شده است. خداوند در سوره تکاثر بصورت کاملا واضح آن را توضیح داده و فرموده تنها با علم یقینی معنای واقعی آن در دسترس فرد قرار میگیرد و برای فهم کامل آن نیاز به مجاهدت ها و ریاضیات فروان و عمیق درونی است. هو القهار

جمع آتش درد و گرفتاری زیاد است
جمع درد و اتش
جحیم در لغت به معنی آتشهائی است که روى هم متراکم شده است
حجم زیادی از اتش است
که به روایتی طبقه اول دوزخ که اتشش از همه جا زیادتر و گرمتر است جحیم است.
از طبقات جهنم

بپرس