جزاء


برابر پارسی: پادافره، سزا، کیفر

لغت نامه دهخدا

جزاء. [ ج َ ] ( ع مص ) پاداش دادن. ( از منتهی الارب )( ترجمان القرآن عادل بن علی ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) ( از شرح قاموس ) ( دهار ). کیفر. سزا. مجازات. مزد. || پاداش نیکی و بدی عمل کسی را دادن. ( از متن اللغة ). || کفایت کردن. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || ادا کردن و پرداختن. ( از شرح قاموس ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). بدل چیزی گردیدن و غنای آن بخشیدن و ادا کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). گزاردن حقی از کسی. ( ترجمان القرآن عادل بن علی ). و منه : «جزأت عنک شاة»؛ ای قضیت. و بنوتمیم «اجزأت عنک شاة» به همزه گویند. ( از اقرب الموارد ). || ( اِمص ، اِ ) پاداش. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). پاداش بر چیزی. ( از شرح قاموس ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ) ( از تاج العروس ). و راغب گوید: مکافات عمل است بد باشد یا نیک. پاداش نیکی و بدی و سزاوار ( کذا ) اما در فارسی فرق کرده اند، در نیکی جزای گویند و در بدی سزای. ( آنندراج ). جازیة. ( متن اللغة ) ( شرح قاموس ) ( اقرب الموارد ). این کلمه در عربی اگر به «با» متعدی شود به معنی پاداش نیکی و اگر به «علی » متعدی شود به معنی کیفر بدی و اگر بنفسه متعدی باشد، به معنی پاداش نیک و بد هر دو استعمال شده است. ( از تاج العروس ) : فما جزاءُ من یفعل ذلک منکم الاّخزی. ( قرآن 85/2 ). فان قاتلوکم فاقتلوهم کذلک جزاء الکافرین. ( قرآن 191/2 ). و ذلک جزاء الظالمین. ( قرآن 29/5 ). انما جزاء الذین یحاربون اﷲ و رسوله. ( قرآن 33/5 ). ذلک جزاء المحسنین. ( قرآن 85/5 ). والذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها. ( قرآن 27/10 ). قالت ما جزاء من اراد باهلک سوءً. ( قرآن 25/12 ). و ذلک جزاء من تزکی. ( قرآن 76/20 ). فاولئک لهم جزاء الضعف بما عملوا. ( قرآن 37/34 ). ذلک جزاء اعداء اﷲ النار. ( قرآن 28/41 ). هل جزاء الاحسان الا الاحسان. ( قرآن 60/55 ).
- جزا انداختن ؛ واگذار کردن پاداش را به کسی :
جزای نیک و بد خلق با خدای انداز
که مکر هم بخداوند مکر گردد باز.
سعدی.
- جزاء سیئة ؛ بادافراه. کیفر. مجازات. پاداش بدی : والذین کسبوا السیئات جزاء سیئة بمثلها. ( قرآن 27/10 ).
- جزا بخشیدن ؛ عوض دادن. پاداش دادن :
بیشتر بخوانید ...

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی جَزَاءُ: پاداش
معنی نُجَازِی: مجازات نمی کنیم(کلمه جزاء به معنای بی نیازی و کفایت است واصطلاحاً به عنوان پاداش متناسب باعمل)
معنی جَازٍ: بی نیاز کننده - کفایت کننده (کلمه جزاء به معنای بی نیازی و کفایت است )
معنی جَزَیْتُهُمُ: به آنان جزاء دادم ( در سوره مبارکه مؤمنون آیه شریفه111 :حتماً می دهم)
معنی وِفَاقاً: موافق (در عبارت "جَزَاءً وِفَاقاً" کلمه وفاقا مصدری است که به معنای اسم فاعل به کار برده شده است ومعنای آیه این است که ایشان جزا داده میشوند جزایی موافق با اعمالی که کردند)
معنی کَانَ: بود (اگر در ترکیب با فعل ماضی دیگری به کار رود زمان فعل دوم را ماضی بعید می کندمانند"جَزَاءً لِّمَن کَانَ کُفِرَ "و اگر در ترکیب با فعل مضارع دیگری به کار رود زمان فعل دوم را ماضی استمراری می کندمانند"أَوَلَوْ کَانَ ﭐلشَّیْطَانُ یَدْعُوهُمْ ")
ریشه کلمه:
جزی (۱۱۸ بار)

مکافات. (قاموس) ایضاً در قاموس هست: چون ما بعدش «باء و علی» آید به معنی مکافات و مجازات است و چون «عن» باشد به معنی قضا واداء باشد «جزی عنه: قضی» و بدون آنها به معنی کفایت است «جزی الشی‏ء:کفی». راغب آن را در اصل بی نیازی و کفایت گفته و گوید: پاداش را جزاء گویند چون از حیث مقابله و برابری در آن کفایت هست. در مجمع البیان فرموده: جزاء و مکافات و مقابله نظائر هم‏اند به هر حال پاداش و کیفر را جزاء گوئیم زیرا مقابل عمل است و از جهت برابری کفایت می‏کند در اینجا لازم است به چند نکته توجّه کنیم: الف- در قرآن مجید جزاءِ هم در پاداش و هم در کیفر و عذاب هر دو آمده است مثل و مثل و نحو ، . ب- جاهائیکه در قرآن مجید بعد از فعل جزی کلمه «عن» آمده ممکن است آن را به معنی کفایت گرفت چنانکه راغب معتقد است و ممکن است معنای آن ادا کردن باشد چنانکه در قاموس گفته، در مجمع نیز از بعضی نقل شده است علی هذا در آیه ممکن است بگوئیم معنی آنست: بترسید از روزی که کسی از کسی از هیچ چیز کفایت نمی‏کند یا کسی از کسی چیزی نمی‏دهد. ج- در بعضی از آیات جزاءِ خود عمل ذکر شده است مثل امروز به کسی ستمی نمی‏شود و جزاء داده نمی‏شود مگر آنچه را که می‏کردید امروز اعتذار نجوئید فقط آنچه را می‏کردید جزاءِ داده می‏شوید همچنین است آیه 90 نمل و 39 صافات و غیره. این آیات راجع به تجسّم عمل است و قرآن کریم در این باره صحت دارد به گمان نگارنده آیاتی که نظیر هستند با آیات فوق تفاوت ندارند زیرا عمل روز قیامت در قالب دیگری تحویل انسان داده خواهد شد لذا می‏شود گفت: این مثل آنست و یا این آن است. د- راغب در مفردات گفته: فعل جزی از باب مفاعله در قرآن بکار نرفته است. ولی برخلاف گفته او یک جا در قرآن فعل مفاعله هست ولی به نظر می‏آید که «نجازی» در اینجا بین‏الاثنین نیست بلکه به معنی تکثیر و شدّت مجازات است. هـ- جزیه که از اهل کتاب گرفته می‏شود از مادّه جزی است علّت این تسمیه به عقیده راغب آن است که در حفظ خون و احترام اهل کتاب، به آن اکتفا می‏شود، طبرسی فرموده: مجازات است در مقابل پایداری در کفر... بجنگید با آنانکه به خدا و روز حشر ایمان نمی‏آورند... از کسانیکه به آنها کتاب داده شده تا جزیه را با دست خود بدهند در حالیکه به حکومت اسلام خاضع‏اند. جزیه مالیاتی است که از اهل ذمّه با در نظر گرفتن توانا و ناتوان بودن آنها، گرفته می‏شود و در مقابل از حمایت قانون برخوردار می‏شوند و مانند یک فرد مسلم در پناه اسلام، آزاد زندگی می‏کنند و آن مثل زکوة و خراج و مالیات و غیره است که از مسلمانان گرفته می‏شود. در این حکم اجحاف و ظلمی نیست هر دولت برای اداره مملکت از وصول مالیات ناگزیر است در اسلام آنچه از اهل کتاب دریافت می‏شود به نام جزیه و آنچه از مسلمین اخذ می‏گردد به نام زکوة و غیره خوانده شده، راجع به تفصیل بحث به کتاب سیری در اسلام تألیف نگارنده فصل اهل کتاب رجوع شود. و جزا چنانکه گفته شد درباره پاداش و کیفر هر دو به کار رفته است ولی «اجر» تنها در پاداش استعمال گردیده «لَهُم اَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم» در این باره به «اجر» رجوع شود.

[ویکی فقه] جزاء (ابهام زدایی). جزاء ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • جزا، جزای عمل بد انسان و دارای کاربرد در فقه اسلامی• جزاء (جمله شرطی)، به معنی نتیجه و جزء دوم در جمله شرطی• جزاء (نذر)، معنای مقابل شرط در باب نذر
...

[ویکی فقه] جزاء (جمله شرطی). جزا به معنی نتیجه و جزء دوم در جمله شرطی است.
جزا یا تالی ، جزئی از جمله شرطی است که بعد از شرط آمده و بر سر آن " فا " ی نتیجه در می آید، مانند : " فقصّر " در جمله شرطی: " اذا خفی الجدران فقصر ؛ در مسافرت ، زمانی که دیوارهای شهر از دید ، پنهان می گردد ، نمازت را شکسته بخوان " .

[ویکی فقه] جزاء (نذر). جزاء در فقه در سه معنا به کار رفته است. و در معنای مقابل شرط در باب نذر به کار رفته است.
جزاء معناهایی همچون مقابل شرط، کفاره و مکافات عمل را در بردارد.
جزای نذر
جزای نذر (متعلّق نذر) باید عبادتی از عبادات، مانند حج، روزه، نماز، قربانی، و صدقه باشد.


جدول کلمات

مزد ، پاداش ، سزا

پیشنهاد کاربران

بپرس