خاصی


برابر پارسی: ویژهای

لغت نامه دهخدا

خاصی. [ خاص ْ صی ی ] ( ص نسبی ) نقیض عامی. ( آنندراج ). متعلق بخواص. منسوب بخواص :
عطای تو بر آورده ست خاصی را و عامی را
چو نام تو یمینی و امینی و نظامی را.
فرخی ( از آنندراج ).
زید از سر محرمی و خاصی
برده ز میان عمروعاصی.
نظامی.
|| در اصطلاح درایه : هر جا که از این کلمه معنی شیعی اراده شود فقط افاده همین معنی کرده و مشعر بر مدح و قدح نمی باشد. و در هر جا که معنی فوق مراد نباشد مفید مدح معتدبه بلکه توثیق و جلالت آن شخص میباشد.

خاصی. ( اِخ ) ملاخاصی. نام یکی از شعرا میباشد، و در مجالس النفایس آمده است : ملاخاصی در بلاهت ثانی ندارد و ماخولیا بر او غالب است. از اوست این مطلع:
ما عاشقیم و رند بمیخانه میرویم
پیمان شکسته بر سر پیمانه میرویم.
( ترجمه مجالس النفایس تألیف امیر علیشیر نوائی ص 165 ).

فرهنگ فارسی

ملا خاصی نام یکی از شعرا میباشد .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خاصی، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ مدح راوی به شمار می آید.
یکی از الفاظ مدح، اصطلاح «خاصی» است.
معنای خاصی
درباره معنای خاصی اختلاف است.برخی گفته اند: مراد آن است که راوی از خواص شیعه است؛برخی دیگر گفته اند: مراد از آن شیعی و امامی در مقابل عامی است.بنابر قول اول، دال بر مدح معتد به است و امکان استفاده توثیق نیز وجود دارد و بنابر قول دوم دال بر امامی بودن راوی است.
سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، ص۱۸۷.
۱. ↑ سبحانی، جعفر، اصول الحدیث و احکامه، ص۱۸۷.
...

پیشنهاد کاربران

بپرس