دمل

/domal/

مترادف دمل: آبسه، آماس، باد، ورم

برابر پارسی: آبسه، آماسه، کورک

معنی انگلیسی:
abscess, boil, wheal, carbuncle

لغت نامه دهخدا

دمل. [ دَ ] ( ع اِمص ) نرمی. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). رفق. ( ناظم الاطباء ).

دمل. [ دُ م َ ] ( ع اِ ) ریش. ج ، دِمْلان. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). مغنده. دنبل. دمبل. قرحه که برآید و میان آن چرک کند و گاه سر باز کند و گاه محتاج نشتر شود. ( یادداشت مؤلف ). باغره. ( لغت نامه اسدی ). ورغاه ( به زبان مردم عامه طوس ). ( لغت نامه اسدی ) : دمل از جنس خراج است و سبب آن بد گواریدن طعام باشد و حرکتهاو ریاضتها که بر امتلا کنند. ( ذخیره خوارزمشاهی ).
- امثال :
از دمل دولت یافتن ؛ گویند هرکه را دمل شود دولت به او روی آورد. ( آنندراج ) :
ضرری نیست که سودی ز پیَش گل نکند
دمل غنچه ز دنبال زر گل دارد.
تأثیر ( از آنندراج ).

دمل. [ دُم ْ م َ ] ( ع اِ ) نوعی از ریش و یا عام است. ج ، دَمامیل. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). دُمَل. ج ، دمامیل. ( دهار ). ریش ، و به تخفیف میم نیز آید. جمع نادر آن دمامیل است. ( از اقرب الموارد ).و رجوع به دُمَل و دنبل شود. دانه ای است بزرگ و دموی صنوبری شکل و سرخ رنگ و دردناک در آغاز ظهور. ج ، دَمامِل و دَمامیل. ( کشاف اصطلاحات الفنون ) :
چونکه درد دمّلش آغاز شد
در نصیحت هر دو گوشش باز شد.
مولوی.
چون شکر ماند نهان تأثیر او
بعد چندی دمّل آرد نیش جو.
مولوی.

دمل. [ دَ ] ( ع مص ) اصلاح کردن زمین و یا نیرو دادن آن به سرگین. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). سرگین در زمین زدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از المصادر زوزنی ). بار به زمین دادن. کود دادن به زمین. ( یادداشت مؤلف ). || اصلاح نمودن میان کسان. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). نیک کردن میان قومی. ( تاج المصادر بیهقی ). || به کردن دارو دمل را و فایده بخشیدن بدان. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || نرمی کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || به شدن و نیکو گردیدن جراحت. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

فرهنگ فارسی

زخم ورم مخروطی شکل درپوست بدن پیداشود
( اسم ) زخمی که روی پوست بدن پدید شود و از آن خونابه و چرک آید آبسه .
اصلاح کردن زمین و یا نیرو دادن آن به سرگین .

فرهنگ معین

(دُ مَ یا مَّ ) [ ع . ] (اِ. ) زخم عفونی شده روی پوست که ورم کرده و در آن چرک و خونابه باشد.

فرهنگ عمید

زخم و ورم مخروطی شکل که در پوست بدن پیدا شود و از آن چرک و خونابه بیرون آید، آبسه.

فرهنگستان زبان و ادب

{abscess} [پزشکی] تجمع موضعی و محدود چرک در حصاری از یاخته های آسیب دیده و آماسیده در هر جای از بدن متـ . آبسه

گویش مازنی

/demmal/ گوسفند دنبه دار - دنبه ی گوسفند

واژه نامه بختیاریکا

بادسُم؛ فیزُر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دُمَل به ضایعه ی سطحی پوست گفته می شود و از عنوان دمل، در باب هایی نظیر صلاة و حج ،سخن گفته اند.
دمل به طور معمول ، برآمدگی سطحی ای است که با تجمع ترشحات بدن ، چرک یا خون در زیر پوست همراه است.
خون دمل درنماز
خون دمل در بدن یا لباس نمازگزار و طواف کننده، همچون خون زخم، بخشوده و نمازگزاردن با آن صحیح است ؛ هرچند در اینکه مطلقا معفو است یا تنها در صورتی که خون آن، جریان و ازاله ی آن مشقت داشته باشد، اختلاف است.
دمل در وضو و غسل
اگر بر دمل، جبیره باشد، برای وضو و غسل به احکام جبیره عمل می شود.
دمل در سجده
...

دانشنامه عمومی

دُمَل[ ۶] یا آبسه ( به انگلیسی: Abscess ) به جمع شدن چرک در جایی از بافت گفته می شود. [ ۱] علائم و نشانه های دمل شامل مواردی همچون قرمزی، درد، گرمی و ورم می شود. این ورم را هرگاه فشار دهیم، به نظر می رسد که درون آن از مایعی پر شده است. [ ۱] منطقهٔ قرمز شده اغلب فراتر از ورم نیز می رود. [ ۷] کفگیرک ها یا کورک ها انواعی از دمل هستند که اغلب دارای فولیکول مو می باشند و این مورد در نوع دمل بزرگ اندازهٔ بزرگ تری دارد. [ ۸]
دمل ها معمولاً به دلیل عفونت باکتریایی به وجود می آیند. [ ۹] اغلب باکتری های مختلفی در یک عفونت درگیر هستند. [ ۷] در ایالات متحده و بسیاری از نقاط دنیا، معمول ترین باکتری استافیلوکوکوس اورئوس مقاوم به متی سیلین است. [ ۱] در مواردی به ندرت پیش می آید که انگل نیز باعث دمل می شود و این امر بیشتر در کشورهای در حال توسعه معمول است. [ ۳] دمل پوستی معمولاً با شکل ظاهر آن تشخیص داده می شود و بعد با برش و بازکردن آن تأیید می شود. [ ۱] در مواردی که تشخیص چندان واضح نیست، می توان از تصویربرداری فراصوت استفاده کرد. [ ۱] در دمل های به وجود آمده اطراف مقعد، لازم است سی تی اسکن صورت گیرد تا میزان عمق عفونت شناسایی شود. [ ۳] درمان استاندارد بسیاری از دمل های بافت نرم یا پوستی با برش آن برای بازکردن و خشک شدن انجام می شود. [ ۴] استفاده از آنتی بیوتیک برای این نوع دمل در افرادی که سالم هستند و به غیر از دمل مشکل دیگری ندارند، به نظر تأثیری ندارد. [ ۱] شواهد اندکی وجود دارد که می گویند حفرهٔ ایجاد شده بعد از خشک شدن دمل را نباید با گاز پانسمان بست. [ ۱] درست بعد از خشک شدن دمل، اگر به جای این که آن را باز بگذاریم، آن را ببندیم احتمال بهبودی افزایش می یابد، بدون این که خطر بازگشت دمل وجود داشته باشد. [ ۱۰] اغلب استفاده از سوزن سرنگ برای کشیدن چرک به بیرون کافی نیست. [ ۱]
دمل های پوستی مشکلی رایج هستند و در سال های اخیر رایج تر نیز شده اند. [ ۱] عوامل خطر شامل استفاده از تزریق دارو به صورت درون وریدی می شود که نرخ افراد گزارش شده در این مورد تا ۶۵ درصد بوده است. [ ۱۱] در سال ۲۰۰۵، در ایالات متحده، ۳٫۲ میلیون نفر برای مشکل دمل به بخش اورژانس بیمارستان ها مراجعه کردند. [ ۵] در استرالیا حدود ۱۳ هزار نفر به خاطر این بیماری در سال ۲۰۰۸ در بیمارستان بستری شدند. [ ۱۲]
عکس دمل
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

دُمَل (carbuncle)
دُمَل
در پزشکی، مجموعه ای از کورکها که تشکیل آبسه می دهند. علت آن عفونت باکتریایی، و درمان آن معمولاً استفاده از پادزی هاست.

جدول کلمات

کورک

مترادف ها

abscess (اسم)
ورم چرکی، دمل، ابسه، دمبل، ماده، خراج

boil (اسم)
دمل، تحریک، هیجان، کورک، جوش، التهاب

wen (اسم)
دمل، غده، ورم روی پوست

blain (اسم)
دمل، کورک، زخماماسدار، تاول

blotch (اسم)
دمل، خال، کورک، لکه، جوش چرک دار، رنگ محو

فارسی به عربی

خراج , غلیان

پیشنهاد کاربران

آبسه ، کورک، آماس، باد، ورم
آبسه
دِمِل / خسته ، کلافه ، بیحال

بپرس