دین اینده جهان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دین آینده جهان. دین اسلام، بنا به خواست قاطع الهی ، سرانجام بر تمام ادیان غلبه و استعلا خواهد یافت. این نوید از آیات مختلف قرآن کریم استفاده می شود.
«هو الذی ارسل رسوله بالهدی ودین الحق لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون ؛ او (خداوند) کسی است که رسول خویش را با هدایت (دلایل روشنگر) و دین حق (درست و استوار) فرو فرستاد تا این دین را بر تمامی ادیان پیروز گرداند، هر چند که مشرکان (بت پرستان، یهود، و مسیحیت) نخواهند».نوید فوق، مربوط به سوره توبه، آیه ۳۳ است. در آیات قبل نخست فرمان داده می شود که بایستی بت پرستان فتنه جو و آتش افروز حجاز به عنوان عناصری پلید از حریم کعبه طرد شوند. سپس به دو گروه مشرک اشاره می شود: یهود و مسیحیت، که برخلاف تعالیم انبیاء به خدای یکتا شرک می ورزند، پیامبران الهی را فرزند خدا می انگارند و خاخام ها و راهبان را رب و اله خویش می گیرند در حالی که امر شده اند جز خدای یگانه، معبودی را نپرستند و مع الاسف می کوشند نور الهی (اسلام) را نیز خاموش سازند، حال آن که اراده ی قطعی خدای متعال بر این تعلق گرفته است که نور خویش را کامل سازد.آنگاه در ادامه، با لحنی صریح و قاطع، می فرماید: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی...» .آیه مزبور «هو الذی...» با حواشی ی از همین دست، در سوره صف، آیه ۹ و همچنین با اندکی اختلاف در سوره فتح، آیه ۲۸ نیز تکرار شده است.از این آیه، که ۳ بار در قرآن تکرار شده، به روشنی بر می آید که دین اسلام، بنا به خواست قاطع الهی، سرانجام بر تمام ادیان غلبه و استعلا خواهد یافت و مخالفان و منکران این دین که تابش آفتاب آن را بر جهان بر نمی تابند همگی منکوب خواهند شد.
← واژه کلیدی آیه
یک سؤال اساسی پیداست دینی که نازل کننده قرآن، وعده پیروزی قاطع آن را در آینده می دهد، دینی جز دین اسلام نیست. اما سؤالی که در اینجا مطرح می شود آن است که: با توجه به این که دین اسلام عملا در طول تاریخ به مذاهب گوناگون بلکه متضادی تقسیم شده و پیروان هر یک از این مذاهب تنها خود را بر حق می دانند، و منطقا نیز باید گفت که از میان این همه مذاهب و فرق متضاد، تنها یکیشان مصداق اسلام واقعی و دین مورد رضایت الهی بوده و بقیه بر باطلند براستی کدام یک از مذاهب موجود اسلامی، همان دین مورد رضایت الهی بوده و در نتیجه، طبق وعده ی حتمی الهی، در آینده بر تمامی جهان سیطره خواهد یافت؟در پاسخ باید گفت: همه مذاهب و فرق اسلامی، با دلایلی که می آورند، طبعا خود را یگانه دین بر حق، یا به دیگر تعبیر، اسلام حقیقی و راستین می انگارند و اگر قرار بر پذیرفتن ادعا بدون سنجش و محک صحت آن باشد بایستی همه این فرق و مذاهب را (با وجود تضادهای که در «تفسیر» اصول مشترک و «تفصیل » فروع مختلف دارند) دارای اندیشه درست و عمل صالح انگاشت! و حتی تکفیر و تفسیق های آنان از یکدیگر را نیز، از باب جمع ضد دین یا متناقضین! شاهد وحدت و همدلیشان پنداشت! که بیگمان این گونه داوری کاری خطا و ناصواب است. زیرا حقیقت، در هر جا، یک چیز بیش نیست (فی المثل، ذات باری تعالی، به چشم سر، یا قابل رؤیت است و یا نیست، و نمی شود که هم سخن قایلان به امکان رؤیت خداوند با چشم سر درست باشد و هم سخن منکران رؤیت! ) و از مجموعه بی نهایت خطوطی که دو نقطه را به هم متصل می سازند، تنها و تنها یک خط، می تواند مستقیم باشد و اسلام راستین نیز (که همان دین مورد رضایت الهی است) صراط مستقیمی است که از مو باریکتر و از شمشیر تیزتر است، نه پهنه ی درندشت و بی در و دروازه ای که صدها راه و بیراهه، راست و کج، و ضد و نقیض، در آن می لولند...!پس صرف نظر از ادعای هر گروه مبنی بر حق بودن خویش، باید دید که قرآن کتاب آسمانی دین اسلام که همه مسلمانان به آن احترام می گذارند و آن را حجت قول و فعل خویش می شمرند خود کدام یک از این مذاهب و فرق را مصداق «دین مورد رضایت الهی » شناخته و به عنوان «دین حق » بر آن صحه می گذارد؟
← آیه ۳ مائده
علاوه بر شیعیان، جمعی کثیر از محدثان و مورخان بزرگ اهل سنت نیز (که ذیلا به اسامی برخی از آنان اشاره می شود) در آثار خویش به احادیث دال بر این امر اشاره کرده اند:۱. حافظ ابو جعفر محمد بن جریر طبری (متوفی ۳۱۰ق) در کتاب الولایة فی طرق حدیث الغدیر، به نقل از زید بن ارقم.۲. حافظ ابوبکر بن مردویه اصفهانی (م ۴۱۰) به نقل از ابو سعید خدری. ۳. حافظ ابو نعیم اصفهانی (م ۴۳۰) در کتاب ما نزل من القرآن فی علی، به نقل از ابوسعید خدری.۴. حافظ ابو بکر خطیب بغدادی (م ۴۶۳) در تاریخش، به نقل از ابوهریره.۵. حافظ ابو سعید سجستانی (م ۴۷۷) درکتاب الولایة، به نقل از ابو سعید خدری.۶. ابو الحسن ابن مغازلی شافعی (م ۴۸۳) در کتاب مناقب، به نقل از ابو هریره.۷. حافظ ابو القاسم حسکانی، به نقل از ابوسعید خدری.۸. خطیب خوارزمی (م ۵۶۸) در کتاب مناقب، به نقل از ابوسعید خدری.۹. حافظ ابن عساکر شافعی دمشقی (م ۵۷۱) به نقل از ابن مردویه.۱۰. ابوالفتح نطنزی در کتاب الخصائص العلویة، به نقل از ابو سعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری.۱۱. سبط ابن جوزی حنفی بغدادی (م ۶۵۴) در تذکرة الخواص، به نقل از ابو هریره.۱۲. شیخ الاسلام حموینی (م ۷۲۲) در فرائد السمطین، به نقل از ابو سعید خدری.۱۳. عمادالدین ابن کثیر دمشقی شافعی (م ۷۷۴) در تاریخ خویش، به نقل از ابوهریره.۱۴. جلال الدین سیوطی شافعی (م ۹۱۱) در الدر المنثور، به نقل از ابن مردویه، و نیز در الاتقان، در بخش آیات سفریه قرآن، ذیل «الیوم اکملت لکم » به نقل از عمر و با تصریح به صحت و اعتبار سند روایت.
بیان نمونه ای از روایات
...

پیشنهاد کاربران

بپرس