رابطه نفس و بدن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] از پیچیده ترین مباحثی که در علم النفس مطرح است مساله چگونگی رابطه نفس با بدن است. پیچدگی مساله از آنجا آغاز می شود که نفس موجودی است مجرد با ویژگی های خاص خویش و بدن موجودی است مادی و جسمانی با ویژگی هایی که در همه مادیات وجود دارند. سخن در این است که چگونه بین موجود مجرد و موجود مادی پیوند و اتحاد حقیقی برقرار می شود؟ کسی که فی الجمله به تاریخ فلسفه در عصر قدیم و جدید آشنا باشد، می داند که تا چه اندازه همت فلاسفه- بخصوص فلاسفه جدید- صرف پیدا کردن نوع ارتباط نفس و بدن شده است و تا چه اندازه مکتب های گوناگون به وجود آمده است... در توجیه این واقعیت، از دیر باز نظریاتی مطرح شده است که به عمده آنها اشاره می کنیم:
← نظریه منسوب به افلاطون
۱. ↑ مجموعه آثار، شهید مطهری، "مقالات فلسفی"، ج۱۳، ص۳۱-۳۴، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷.۲. ↑ شرح جلد هشتم اسفار اربعه، مصباح یزدی، محمد تقی، ج۲ ص۱۹۴_ ۲۰۳، قم، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی۱۳۷۵.۳. ↑ الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، شیرازی، صدر الدین محمد، ج۸، ص۳۲۸، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۹۹.
منبع
سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رابطه نفس و بدن».
...

پیشنهاد کاربران

قندی
آیا تا کنون از خود پرسیده ایم که اگر مبارزه کبری یا اکبر و یا مبارزه بزرگ، مبارزه با نفس است، چرا سعی نکنیم که مفهوم نفس را بطور کلی کنار بگذاریم و آنرا به دست فراموشی بسپاریم تا نیروی ذهنی ما در بیراهه تلف نشود و در آن بیراهه نیازی به مبارزه نداشته باشیم. آیا هدف مبارزه با اکوان دیو، بر افکندن آن است یا به اسارت در آمدن توسط او؟ چرا اندیشمندان بزرگ دین اسلام مبارزه با نفس را جهاد اکبر نامیده اند؟ آیا هدف آن بزرگواران بقاء مفهوم نفس و زنده نگه داشتن آن در ذهن بشریت بوده است یا شکست و محو آن ؟ طوریکه امروزه به سهولت میتوانیم در یابیم ( البته با اندکی اندیشه ورزیدن ) هدف از این مبارزه نگه داری و حفظ و بقاء این کلمه در خاطره تاریخ و انسان بوده است و نه پاک سازی آن مثل ویجین کردن علف هرز در مزارع غلات مفید و در بوستان سبزی و صیفی جات و باغات میوه. برای بقاء یک کلمه و یا یک کلام معمولا القاء مخالفت با آن در ذهن و خاطر شنونده در بعضی موارد مفید تر واقع میگردد تا امر به حفظ و دفاع از آن. در اینجا بطور مثال می توان مخالفت دولت امریکا با طرح مسالمت و صلح آمیز تولید برق از طریق احداث ریاکتور هسته ای توسط ایران را مثال زد. مخالفت آمریکا که به امکان دست یابی ایران به ساخت بمب اتم خلاصه و محدود می شود، شاید فقط ظاهر قضیه را در ذهن و خاطره بین المللی تلقین می نماید، اما در باطن امر و بطور پنهانی و غیبی ممکن است که دولت فعلی آمریکا دولت ایران را بطور غیر مستقیم به ساخت بمب اتم تحریک و تشویق می نماید، بدون اینکه دولتهای اروپایی طرفدار برنامه مسالمت آمیز هسته ای ایران و خود دولت ایران از این توتعه پنهانی کوچکترین بویی به مشامشان رسیده باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

من به ظاهر امر میکنم و به تو میگویم نکن، تا تو لج کنی و بکنی آن چه را که من به تو گفتم نکن !
برای ایران بهترین موقعیت است که از این آب گل آلود بی تدبیری سیاسی که در حال حاظر حاکم بر پهنه سیاست داخلی و بین المللی آمریکا حاکم است، بهترین ماهی ها را به تور بیندازد.
استفاده از تکنولوژی بسیار ساده تبدیل نیرو یا انرژی باد به انرژی برق را جانشین تکنولوژی پیچیده و خطرناک ( خطرناک برای محیط زیست ) هسته ای نماید و برگ برندگی را با افتخار به جهانیان نشان دهد و تئوری توتعه پنهانی را نقش بر آب گل آلود آن نماید. با یک اشاره کوتاه
از طرف دولت ایران، دولتهای آلمان و چین حدود یک سال ایران را به بزرگترین صادر کننده انرژی برق در خاور میانه و جنوب آسیا تبدیل خواهند کرد. و در ایران میلیونها شغل مفید ایجاد خواهد شد و خیل وسیع فعلی بیکاران به سمت کار هدایت خواهند شد. البته دولت ایران باید در این زمینه هوشیاری تام بخرج دهد و تنها وارد کننده دانش و تکنولوژی نباشد، بلکه گام به گام به همراه کار فرمایان مهمان خود صاحب دانش و تکنولوژی مادر شود و گوی سبقت از آنها را بگیرد.
در مورد اتوموبیل های برقی که با باطری کار می کنند و شارژ باطری هنوز به پریز برق متکی بوده و بار سنگین محیط زیست را نمی تواند سبک نماید،
سر جای موتور ها که در اتوموبیل های برقی برداشته شده اند یک ژنراتور سبک تعبیه کنند که میل لنگ آن به چرخ ها متصل باشد. این ژنراتور مثل یک دیناموی بزرگ، انرژی چرخشی چرخها را در حین حرکت به انرژی برق تبدیل خواهد کرد و این انرژی میتواند به باطری وصل شده و در حین حرکت آنرا شارژ نماید که در آینده نزدیکی دیگر نیازی به پریز برق و ایستگاه پمپ برق ( پمپ بنزین و گاز و گازوئیل فعلی ) نباشد. مقداری از آن برق هم میتواند، برق مورد نیاز رادیو و کولر و شوفاژ و بالا و پایین بردن شیشه ها و برف و باران پاک کن شیشه باد و باران و تگرگ و برف گیر جلو را تعمین نماید.
در پایان به موضع اصلی برمی گردیم: تن ، روح و روان.
بدن، تن ، جسم و یا کالبد همه موجودات زنده و غیر زنده از اتم ها ساخته شده اند. حال اتمها به دو طریق ممکن است به وجود آمده باشند. یا تصادفی و خود بخودی و یا طبق یک طرح مطلق از پیش ریخته شده توسط خداوند. راه سومی وجود ندارد. خداوند یکی است، اما زوایای دید انسان نسبت به این حقیقت واحد مختلف اند. از این زاویه های دید میتوان، بینش های اسطوره ای پیشدادیان و باستانیان، بینش های دینی ، حکمی، فلسفی، عرفانی ، شعر و هنر و ادبیات حماسی و بینش های فردی و اجتماعی را نام برد.
هر فرد و جامعه ای که بینش خودرا بر تر و بهتر و کامل تر از دیگران به پندارد، راه تنهایی و انزوا را انتخاب نموده است و خود را تافته جدا بافته از دیگران می پندارد. تت، جسم یا بدن بخش کمی و سخت افزاری وجود انسان ( و بقیه موجودات زنده و غیر زنده ) را تشکیل می دهد و روح و روان هر کدام بخش کیفی، حالتی و نرم افزاری وجود را می سازند. اجزای بنیادی تشکیل دهنده این دو ساختار ، میدان های الکترو مغناطیس در اطراف جرم ذرات اتمی می باشند. لذا از لحاظ وجودی ارجهیتی به جنبه کمی و مادی ندارند و نمی توانند بصورت تجرد کامل وجود داشته باشند و پس از لحظه گذار از بیداری به خواب مرگ از اتم ها جدا شوند و راه برزخ را در پیش گیرند. اما این بینش نباید این سوء تفاهم را در ذهن و خاطره خواننده گرامی ایجاد کند که متعاقب آن زندگی بی معنی و بی هدف و جاودانه بودن زندگی خواب و خیال و اوهامی بیش نباشد.
برنامه روحی مسئول زندگی بیرونی است و برنامه روانی مسئول زندگی درونی. هر دوی این دو برنامه دارای سه بخش می باشند : نا آگاه، آگاه و خود آگاه. در بحثی دیگر برای تشریح این سه بخش در باب استعاره و مشابهه از دو منظومه شمسی وجود انسان سخن به میان آوردیم.
مرکزیت فرماندهی این دو برنامه در مغز و اعصاب ژنهای کل بدن نهفته است. لذا می توان با اطمینان خاطر باور داشت که هر کدام از ما ها دارای دو " من " می باشیم که یکی بیرونی است و دیگری درونی. " من " با نگاه کردن در آینه
" من " بیرونی را می بینیم و برای نگاه کردن به من درونی آئینه مادی نداریم. همان طور که من بیرونی با " توی " بیرونی میتواند در ارتباط باشد،
هر کدام از ماها دارای یک " توی " درونی هستیم که می توانیم با او ارتباط داشته باشیم.
در بحثی دیگر تحت عنوان " سری اجداد " در جدول صرب اجداد، گفتیم که نمایش عددی مفهوم مجرد " من " به شکل " ۲ بتوان ۰ " می باشد. به این معنا که هر کدام از ماها یک دو هستیم به توان صفر. اگر توان روی سر هر کدام از ماها بجای صفر دو بود، آنگاه هرکدام از ماها به دو فرد مستقل از هم تبیدیل می شدیم. این احتمال وجود دارد ( البته قرین به حقیقت و واقعیت ) که عدد ۰ ( صفر ) که در این عالم روی پایه دوگانه ما قرار گرفته است از عالم پنجم به بعد به عدد ۱ ( یک ) ارتقاء خواهد یافت. در این زمینه اختیار انتخاب در دست ما نیست بلکه خواست و اراده و تصمیم خداوند اجرا می گردد.
خالق توانا، کلاهی که اکنون به شکل ۰ سر " من "
ما ها گذاشته است و تا پایان عالم چهارم آنرا روی سر خود ( روی سر عددی " من " خود ) حمل خواهیم کرد، آنرا در پایان عالم چهارم بر خواهد داشت و دوران نوزادی و طفولیت در عالم پنجم بجای آن کلاه عددی ( یک ) را روی سر " من " همگی ماها خواهد گذاشت. مفاهیم زشت کلاه برداری و کلاه گذاری که در ادبیات انسان به چشم می خورند و به گوش می رسند، در کلام خداوند ریشه دارند البته با این تفاوت که کلاه گذاری و کلاه برداری خداوند از روی رحمت بوده و به خیر و منفعت انسان می باشد و نه استثمار و استعمار او.
کلاه یک بر سر " من " های عددی، به سه شکل وجودی افراد انسانی منجر خواهد شد که ریشه جنسی خواهند داشت و بصورت ترکیبی زیر خواهند بود : مذکر - مذکر؛ موئنث - موئنث و عاقبت در عالم هفتم و نهائی بصورت : مذکر - موئنث.
این روابط جنسی و عشقی که پاک ترین نوع عشق می باشند، بین غیر و بیگانه نبست بلکه بین خود و خویشتن. به این معنا که معنی و هدف اصلی و بنیادی انسان تنها رسیدن به شناخت مطلق خویش و خداوند نمی باشد بلکه رسیدن به زوجیت خویش و عشق ورزیدن به خویشتن. در آن مراحل زندگی، مفاهیم غیر و بیگانه و دشمن و دشمنی از پهنه وجود انسان و هستی بطور کامل محو میشوند. همگی خود و خویشتن خواهند بود و همگی دارای ویژه گی های منحصر به فرد خاص خویش. عشق و دوستی به حس مشترک تبدیل می شوند. به همسایه دیوار به دیوار همانطور عشق ورزیده خواهد شد که خود و خویشتن.
امیدوارم رابطه تن و روح و روان نسبت به همدیگر و رابطه انسان را با هستی مادی و خداوند به اختصار شرح داده باشم.


بپرس