عصر عاشورا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] در عصر و ظهر عاشورا حوادثی برای امام حسین (علیه السّلام) رخ داده است که در این مقاله به آن حوادث پرداخته می شود.
ظهر عاشورا فرا رسید و امام حسین (علیه السّلام) و یارانش جهت اقامه نماز به پا خاستند امام (علیه السّلام) به زهیر بن قین و سعید بن عبدالله حنفی فرمان دادند تا در برابر حضرت (علیه السّلام) و حدود نیمی از یاران آن حضرت (علیه السّلام) بایستند و از نمازگزاران در برابر حملات احتمالی دشمن ، محافظت نمایند. با شروع نماز، دشمن امام حسین (علیه السّلام) و یارانش را هدف تیرها و هجمه های خود قرار داد پس زهیر و عبدالله جسم خود را سپر حملات دشمن قرار می دادند و تیرهای دشمن را با سینه و صورت می گرفتند تا اینکه نماز امام (علیه السّلام) (بسیاری از مورخان بر این اعتقادند که نمازی که حضرت (علیه السّلام) در ظهر عاشورا اقامه کردند نماز خوف بود.) و یارانش اقامه شد. پس از ادای نماز، سعید بن عبدالله بر اثر شدت جراحات به شهادت رسید. پس از شهادت سعید، زهیر از امام (علیه السّلام) اذن میدان گرفت و پس از کسب اجازه، در حالی که رجز می خواند با شجاعتی بی مانند جنگیدن آغاز کرد. تا اینکه سرانجام او نیز پس از نبردی شجاعانه به دست کثیر بن عبدالله شعبی و مهاجر بن اوس تمیمی به شهادت رسید. امام حسین (علیه السّلام) پس از شهادت زهیر خطاب به او فرمود: «لا یبعدنک الله یا زهیر و لعن الله قاتلیک لعن الذین مسخوا قردة و خنازیر؛ ای زهیر خداوند تو را از رحمتش دور نسازد و خداوند کشندگان تو را لعنت کند و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده (بنی اسرائیل)، به لعنت ابدی خود گرفتار سازد.» سپس یاران امام (علیه السّلام) همچون بریر بن خضیر همدانی، نافع بن هلالی جملی، عابس بن ابی شبیب شاکری، حنظلة بن سعد شبامی و... یکی پس از دیگری به میدان رفتند و به شهادت رسیدند تا اینکه نوبت به بنی هاشم رسید.
شهادت علی اکبر
اولین نفر از بنی هاشم که از امام (علیه السّلام) اجازه میدان طلبید علی اکبر (علیه السّلام) بود. امام (علیه السّلام) در حالی که اشک در چشمانش جمع شده بود به او اجازه فرمود و سپس رو به آسمان کردند و فرمودند: «پروردگارا شاهد باش جوانی را برای جنگ با کفار به میدان فرستادم که از نظر جمال و کمال و خلق و خوی و سخن گفتن، شبیه ترین مردم به رسول (صلی الله علیه و آله وسلّم) تو بود و ما هر وقت که مشتاق دیدار روی پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) تو می شدیم، به صورت او نظر می کردیم. خدایا، برکات زمین را از آنها دریغ دار و جمعیت آنها را پراکنده ساز و در میان آنها جدائی افکن و امرای آنها را هیچ گاه از آنان راضی مگردان که اینان ما را دعوت کردند که به یاری ما برخیزند و اکنون بر ما می تازند و از کشتن ما ابائی ندارند.»آن گاه رو به عمر بن سعد کرده، فریاد زدند: «تو را چه شده است خداوند نسل تو را قطع کند و کاری را بر تو مبارک نگرداند، و کسی را بر تو چیره سازد که سرت را در بستر از تنت جدا سازد، همان طور که تو خانواده مرا نابود ساختی و خویشاوندی مرا با رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) مراعات نکردی.» پس با صدای بلند این آیه را قرائت فرمود: «ان الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین• ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم؛ خداوند آدم و نوح و آل ابراهیم و آل عمران را بر جهانیان برتری داد. • آنها فرزندان بودند که بعضی از بعض دیگر گرفته شده بودند و خداوند شنوا و داناست (از کوشش های آنها در مسیر رسالت خود، آگاه می باشد.) » علی اکبر (علیه السّلام) به میدان رفت و در حالی که رجز می خواند بر سپاه دشمن حمله برد. او پس از نبردی شجاعانه در حالی که زخم های زیادی برداشته بود نزد پدر بازگشت. علی اکبر (علیه السّلام) خدمت پدر رسید و عرضه داشت: «ای پدر! عطش مرا کشت و سنگینی سلاح مرا به زحمت انداخته است، آیا جرعه ی آبی هست که توان ادامه ی جنگ با دشمنان را به من بدهد؟» امام حسین (علیه السّلام) گریست و فرمود: «افسوس ای پسر من! اندکی دیگر به مبارزه ی خود ادامه بده، دیری نمی گذرد که جد بزرگوارت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) را زیارت خواهی کرد و او، تو را از آبی سیراب کند که دیگر هرگز احساس تشنگی نکنی.» پس علی اکبر (علیه السّلام) دوباره در حالی که رجز می خواند به میدان بازگشت او همچنان می جنگید و پیش می رفت تا اینکه مرة بن منقذ عبدی که از دلاوری او به تنگ آمده بود گفت: «گناه همه ی عرب بر گردن من اگر این جوان بر من بگذرد و من داغ او را بر دل پدرش ننشانم! » پس هنگامی که علی اکبر (علیه السّلام) به او رسید، او با نیزه اش ضربتی به علی اکبر (علیه السّلام) زد و او را از اسب بر زمین انداخت، دشمنان از همه طرف علی (علیه السّلام) را در بر گرفتند و با شمشیر تکه تکه اش کردند. امام حسین (علیه السّلام) بر بالین علی (علیه السّلام) حاضر شد و او را در آغوش گرفت و صورت بر صورتش نهاد و سپس فرمود: «خدا بکشد گروهی که تو را کشتند و گستاخی از حد گذراندند و از خدا نترسیدند و حرمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلّم) را شکستند؛ پس از تو خاک بر سر دنیا!» بعد از شهادت علی اکبر (علیه السّلام)، فرزندان عقیل بن ابی طالب همچنین فرزندان جعفر بن ابی طالب و نیز فرزندان امام حسن (علیه السّلام) به میدان رفتند و یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند.
شهادت قاسم
نقل شده قاسم بن حسن (علیه السّلام) پس از شهادت برادرش –ابوبکر- نزد عمو آمد تا از ایشان اجازه میدان بگیرد امام (علیه السّلام) قاسم (علیه السّلام) را در آغوش گرفت و هر دو شروع به گریستن کردند در این هنگام قاسم (علیه السّلام) از امام (علیه السّلام) اذن میدان طلبید؛ اما امام (علیه السّلام) به دلیل سن و سال اندک قاسم (علیه السّلام)، به او اجازه نداد؛ اما قاسم (علیه السّلام) با اصرار بسیار سرانجام موفق شد از امام (علیه السّلام) اذن میدان بگیرد. پس از کسب اجازه، قاسم (علیه السّلام) در حالی که اشک بر گونه هایش جاری بود و رجز می خواند به میدان رفت.در چگونگی شهادت قاسم (علیه السّلام) از حمید بن مسلم –که خود یکی از سپاهیان عمر بن سعد در کربلا بود- روایت شده که: « جوانی پا به میدان نبرد گذاشت که چهره اش چون پاره ماه بود او پیراهن و شلواری به تن و نعلینی به پا داشت، که بند یکی از آنها پاره بود و فراموش نمی کنم که بند نعلین پای چپ او بود پس قاسم (علیه السّلام) ایستاد تا که بند کفشش را محکم کند در این هنگام عمرو بن سعد ازدی به من گفت: «به خدا قسم من بر او حمله خواهم کرد.» به او گفتم: «سبحان الله! چه قصدی داری؟ به خدا قسم که اگر او مرا بکشد من دست خود را به سوی او دراز نمی کنم، این گروه که اطراف او را گرفته اند او را بس است! »اما او بر گفته اش تاکید کرده گفت: «من به او حمله خواهم کرد.»پس به قاسم (علیه السّلام) حمله کرد و چنان ضربتی بر فرق قاسم (علیه السّلام) وارد آورد که او به صورت بر زمین افتاد و فریاد برآورد: «یا عماه! » حسین (علیه السّلام) چون باز شکاری از جای جست و چون شیر خشمگین بر سپاه کوفه حمله کرد پس ضربتی بر عمرو بن سعد ازدی زد. عمرو دست خود را سپر خود قرار داد تا جلوی ضربه حسین (علیه السّلام) را بگیرد ضربت شمشیر حسین (علیه السّلام) دستش را از بازو جدا کرد در این هنگام عمرو بن سعد از همراهانش کمک طلبید، سپاه کوفه برای نجات او شتافتند در این هجوم ناگهانی، جسم عمرو بن سعد لگدکوب اسبان سپاه عمر بن سعد شد و سینه ی او در زیر سم اسبان خرد شد. غبار سرتاسر میدان را فرا گرفته بود، چون غبار فرو نشست، حسین (علیه السّلام) را دیدم که خود را به بالین قاسم (علیه السّلام) رسانده و کنار سر او ایستاده است و قاسم (علیه السّلام) با دو پای خویش زمین را می خراشید. در این هنگام حسین (علیه السّلام) می فرمود: «از رحمت خدا به دور باشند قومی که تو را کشتند در روز رستاخیز جد تو از جمله دشمنان آنها خواهد بود.»آن گاه فرمودند: «چقدر بر عمویت سخت است که او را بخوانی و او اجابتت نکند یا اجابتت کند؛ اما این اجابت سودی برای تو نداشته باشد.» آنگاه حسین (علیه السّلام) قاسم (علیه السّلام) را به آغوش گرفت و او را از میدان بیرون برد.» خاندان بنی هاشم یکی پس از دیگری به میدان رفتند و به شهادت رسیدند و تنها برادران امام (علیه السّلام) باقی ماندند. پس در این زمان ابوالفضل (علیه السّلام) برادران خود را مورد خطاب قرارداد و فرمود: «پیشی بگیرید جانم فدایتان؛ پس از آقا و مولایتان حمایت کنید تا در رکابش جان دهید.» سپس به برادر بزرگترش –عبدالله- نظری افکند و فرمود: «ای برادر، گام پیش نه، تا تو را شهید ببینم و بردباری و صبر بر این مصیبت را به حساب خداوند بگذارم...» عبدالله، به میدان رفت و پس از مدتی مبارزه به شهادت رسید سپس برادران دیگر امام (علیه السّلام) ، عثمان و جعفر و... نیز یکی پس از دیگری به میدان رفتند و همگی به شهادت رسیدند.
شهادت عباس
...

[ویکی شیعه] عصر عاشورا (تابلو). عصر عاشورا، تابلویی اثر محمود فرشچیان، مشهور ترین اثر تجسمی درباره واقعه عاشوراست. موضوع اثر، بازگشت اسب بی سوار به سوی خیمه ها، پس از شهادت امام حسین(ع) در عصر عاشورا، و نمایش حزن و اندوه اهل بیت امام در مواجهه با این صحنه است.
تابلو عصر عاشورا، چنانکه محمود فرشچیان گفته، در روز عاشورای ۱۳۵۵ (۱۱ دی) خلق شده و در سال ۱۳۶۹ به موزۀ آستان قدس رضوی اهدا شد. این تابلو به دلیل قوت هنری و غنای اثر، در کنار مضمون عاشورایی، یکی از آثار الهام بخش و محبوب برای شیعیان است.
عصر عاشورا بارها مورد استقبال و تحسین هنرمندان و منتقدان داخلی و خارجی قرار گرفته است.

پیشنهاد کاربران

ینی بتوچ
روزی که امام حسین علیه السلام به شهادت رسید

بپرس