غلامان

لغت نامه دهخدا

غلامان. [ غ ُ] ( اِخ ) دهی است از دهستان ویسیان بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 13هزارگزی باختر ماسور، کنار باخترشوسه خرم آباد به اندیشمک قرار دارد کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 250 تن شیعه اند و به زبان لری و فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه ها تأمین میشود. محصول آن غلات ، حبوبات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین آن از طایفه ویس کرم می باشند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 )

غلامان. [ غ ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان جرکلان بخش مانه شهرستان بجنورد که در 52هزارگزی شمال مانه سر راه شوسه بجنورد به حصارچه قرار داد، کوهستانی و معتدل است. سکنه آن 705 تن شیعه اند و به زبان کردی ، فارسی سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت ، مالداری ، قالیچه و گلیم بافی است. راه اتومبیل رو دارد. و دارای دبستان و کلانتری مرز و پاسگاه ژاندارمری است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).

فرهنگ فارسی

ساحل غلامان . قسمتی از ساحل غربی افریقا در شمال خلیج گینه که امروز میان کشورهای غنا و توگو و داهومه تقسیم شده است .

دانشنامه عمومی

غلامان شهری در بخش غلامان شهرستان راز و جرگلان استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۲٬۸۶۷ نفر ( ۸۶۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
مردمی ترک تبار، خونگرم و مهمان نواز دارد که عمدتاً به کشاورزی و دامداری اشتغال دارند. موقعیت جغرافیایی خوبی دارد به طوری که در زمان پهلوی مرکز تجمع نیروها و قشونها بوده و بسیاری از روستاهای اطراف به آن مشرف می باشند. نزدیکی آن با مرزهای کشور ترکمنستان باعث شده تا از لحاظ امنیت و نظامی در منطقه، شهر مرزی قلمداد گردد، نزدیکترین شهر در منطقه به مرزهای کشور همسایه مان ترکمنستان که از لحاظ زبان، آداب و رسوم و اعتقادات مذهبی اشتراک بسیاری دارند. در نواحی نزدیکتر مرز اکثر روستانشینان ترکمن هستند که به دلیل همین قرابت لهجه، لهجه ترکی مردم غلامان نیز شبیه به ترکمنی شده است. از مکان های باستانی این خطه نیز آثار معدودی بجا مانده که بخاطر فاصله مکانی و زمانی زیاد با مرکز استان مورد توجه عموم قرار نگرفته است. رودخانه سومبار تنها رود دائمی در منطقه است که در سال های اخیر سد مخزنی سومبار بر روی آن احداث شد تا ذخیره آب کشاورزی منطقه و آب آشامیدنی شهر گردد. مکان زیارتی شاهزاده نبی آن قدمت بسیاری داشته و مورد توجه اهالی منطقه می باشد. صنایع دستی سنتی چرمی و چوبی به لحاظ التزامات زندگی های دوران گذشته بوده و به ندرت یافت می شود. از غذاهای سنتی می توان به اشکنه، قوروتو، نان دستی ( تنوری ) ، انواع آش با سبزی های وحشی و خودرو محلی و مخصوص فصلهای بهار و تابستان و شوربا ( شوروا ) اشاره کرد و از خوراکی های سنتی آن قره قروت، کشک ( قروت ) ، تلخان، قورمه ( گوشت لقمه پخته شده ) ، قوورما ( دانه های پخته شدهٔ گندم، نخود، بادام، زردآلو و … که مخصوص فصل پاییز و زمستان می باشد ) را نام برد.
عکس غلامان

غلامان (زابل). غلامان، روستایی در دهستان کرباسک بخش کرباسک شهرستان زابل در استان سیستان و بلوچستان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۰۳ نفر ( ۶۰ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس غلامان (زابل)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

غُلامان
دهی در استان خراسان شمالی، شهرستان بجنورد، بخش رازوجَرگَلان. با ارتفاعی حدود ۱,۲۵۰ متر، در منطقه ای کوهستانی، در ۶۶کیلومتری شمال غربی بجنورد و ۱۲کیلومتری شمال شرقی راز، سر راه روستای راز به تازه قلعه قرار دارد. رودخانۀ کولوک قلعه از آن شهر می گذرد. اقلیم آن معتدل و نیمه خشک است.

پیشنهاد کاربران

ممالیک. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ مملوک. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( دهار ) . ج ِ مملوک ، و آن غلام و کنیز و دیگر اشیا باشد. ( از غیاث اللغات ) . بندگان. غلامان و کنیزان. ملک کرده شده ها از غلام و کنیز: امیر آلتونتاش حاجب خاص را با سایر خواص ممالیک خویش در قلب بداشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 349 ) . سعادت نامی از ممالیک او را بر دوش از قلعه ای که معتقل او بود به نشیب آورد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 312 ) . پیرامن آن بساط دو سماط از ممالیک و غلامان ترک با زینتی کامل بداشتند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 332 ) . پانصد غلام از ممالیک خاص نزدیک مجلس بایستادند. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 333 ) . نوح وزارت به بوعلی بلعمی مقرر کرد و ضبط آن قدر که از ممالیک و ممالک باقی بود به دست او بازداد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 117 ) .
...
[مشاهده متن کامل]

از بهر خدا که مالکان جور
چندین نکنند بر ممالیک.
سعدی.
بدین دیه از ممالیک اویک راوریسان نام بوده است. دارا گفت : این دیه را به نام او کنید. ( تاریخ قم ص 84 ) . || ج ِ مملکت. ( ناظم الاطباء ) ، اما صحیح در این مورد ممالک است بدون یاء. ( یادداشت لغت نامه ) .

خدمتکارانش
بردگان، نوکران

بپرس