همایند


معنی انگلیسی:
collateral, college, concomitant, congruent, convocation, incidental, series, symptom

دانشنامه عمومی

همایند ( به انگلیسی: Collocation ) در زبان شناسی پیکره ای، ترتیبی از واژه ها یا اصطلاح ها است که بیشتر از آنچه که توسط شانس یا تصادف پیش بینی می شود، با یکدیگر رخ می دهند.
در عبارت شناسی، «لفظ» زیرواحدی برای phraseme ( عبارت ) در نظر گرفته می شود. اهمیت همایندها جدا از نظر معناشناسی به ترتیبِ کنار هم آمدنِ واژه ها نیز برمی گردد؛ برای مثال، در فارسی «نان و پنیر» یک همایند در نظر گرفته می شود که در آن تقریباً همیشه «نان» بر «پنیر» مقدم است.
در انگلیسی، در هر دو عبارتِ highly sophisticated ( بسیار پیچیده ) و extremely happy ( بسیار خوش حال ) از قیدی استفاده شده که بر شدت صفت تأکید دارد. در این حالت، دو قید مذکور نمی توانند به جای هم بیایند؛ اگرچه می توان از قیدِ very در هر دو حالت استفاده کرد.
زمین خوردن - دیوانه بازی - خوش گذشتن - تکرار مکررات - عجیب وغریب - بدون فوتِ وقت - نقش مؤثر - کوله بار تجربه - پول توجیبی - مست و خراب - لات و لوت - اراذل و اوباش - زن جماعت - درشت اندام - بالابلند - بلندبالا - قد رعنا - امر و نهی - زاهد ظاهرپرست - یوسف گم گشته - شراب ناب - کنج غم - سرخاب سفیداب - خانه ی پدری - تخم و ترکه - نقل مکان - بی پدرمادر - در یک چشم به هم زدن - چای قندپهلو - پیشنهاد بی شرمانه - قضای حاجت - مقاومت جانانه - خدانشناس - استراق سمع - به آتش کشیدن.
در سال ۱۹۳۳، هارولد پالمر، با انتشار همایندهای انگلیسی[ ۱] ، به اهمیت ذکر لفظ ها برای یادگیری زبان های خارجی تأکید کرد. به تدریج، اهمیت ذکر لفظ ها در واژه نامه ها بیشتر شده است.
عکس همایند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

باهم آئی، هم آیی، باهم آیند
هم بر ، پهلو به پهلو ، قرار گرفتن کلمات در کنار یکدیگر به طور خاص را گویند

بپرس