پوبلیوس والریوس پوبلیکولا

دانشنامه عمومی

پوبلیوس والریوس پوبلیکولا ( به لاتین: Publius Valerius Publicola ) ( در گذشته در ۵۰۳ پیش از میلاد ) سومین کنسول روم[ ۱] و از بنیان گذاران جمهوری روم بود. پس از تجاوز سکستوس تارکوئینیوس به لوکرتیا در ۵۰۹ قبل از میلاد، او به همراه لوکیوس یونیوس بروتوس در شورش شرکت داشت و پادشاهی روم را برانداخت و جمهوری را تأسیس کرد. او در دوران کنسولی اش چنان خدمات ارزنده ای به جمهوری نوپا و حفظ آن کرد که ملقب به پوپلیکولا به معنی «دوست ملت» شد. [ ۲]
پوبلیکولا از طرفداران سرسخت حکومت مردمی بود و پلوتارک او را «ناجی جمهوری» نامیده و بخشی از کتابش زندگی یونانیان و رومیان شریف را به او اختصاص داده است. پوبلیوس نام مستعار الکساندر همیلتون و جیمز مدیسون و جان جی، نویسندگان مجموعه مقالات فدرالیست، نیز بود که از برقراری یک جمهوری نیرومند در ایالات تازه به استقلال رسیده آمریکا حمایت و مردم نیویورک را به موافقت با قانون اساسی پیشنهادی کنفدراسیون فرا می خواند. [ ۳]
در ۵۰۹ ق. م، در زمان سلطنت هفتمین و آخرین پادشاه روم، لوکیوس تارکوئینیوس متکبر، پسر پادشاه به نام سکستوس تارکوئینیوس در کولاتیا[ یادداشت ۱] مهمان یکی از خویشانش به نام لوکیوس تارکوئینیوس کولاتینوس بود. او لوکرتیا، زنِ کولاتینوس، را در این مهمانی دید و فریفته اش شد. [ ۴] چند روز پس از آن مهمانی، وقتی کولاتینوس در خانه نبود، سکستوس مخفیانه به خانهٔ او رفت و از آن زن عفیف و زیبا خواست به زنا رضایت دهد. چون زن مخالفت کرد، سکستوس شمشیر کشید و او را به تجاوز تهدید کرد، اما زن به قیمت جانش نیز تسلیم بدکاری نشد. پس سکستوس او را تهدید به آبروریزی، به عنوان آخرین حربه، کرد و گفت که وقتی او را کشت، جنازهٔ لختِ یک غلام را کنارش قرار می دهد تا همه بگویند که لوکرتیا در جریان یک زنا، آن هم با یک غلام، کشته شده است. لوکرتیا می دید که نه تنها جان که آبرویش نیز در خطر است، پس به ناچار به زنا رضایت داد. لوکرتیا، که بسیار افسرده شده بود، پیکی به شوهرش کولاتینوس و به پدرش لوکرتیوس فرستاد و از آنان خواست که باشتاب به کولاتیا بیایند، و البته هرکدام یک مرد صمیمی و قابل اعتماد با خودش بیاورد. پس آن دو لوکیوس یونیوس بروتوس و پوبلیوس والریوس را برگزیدند و با هم، چهار نفری، به کولاتیا تاختند و به منزل لوکرتیا درآمدند. آنجا، لوکرتیا ماجرای تجاوز پسر پادشاه را برایشان شرح داد و از آنان خواست قسم بخورند که اگر مرد هستند، انتقام او را از سکستوس بِکشند. پس چون آن چهار مرد سوگند انتقام گیری خوردند و لوکرتیا خیالش بابت انتقام گیری راحت شد، خنجری را که زیر جامه اش پنهان کرده بود در قلبش فروکرد و خود را کشت تا ثابت کند که فقط به خاطر حفظ آبرویش مجبور به تن دادن به رابطه با سکستوس شده بود، و گرنه به هیچ روی راضی به رابطه نبوده است. [ ۵]
عکس پوبلیوس والریوس پوبلیکولا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس