گودی

/gowdi/

مترادف گودی: ژرفا، عمق، قعر

معنی انگلیسی:
depth, hollow, cavity, fossa, groove

لغت نامه دهخدا

گودی. [ گ َ / گُو ] ( حامص ) عمق. قعر. پستی. غور. فرود. دورتکی. ژرفا. ته.تک. || ( اِ ) گودال و جای عمیق و زمین پست و مغاک. ( ناظم الاطباء ). حفره. و رجوع به گود شود.

فرهنگ فارسی

۱ - عمق ژرفا. ۲ - ( اسم ) جای عمیق زمین پست مغاک گودال .

فرهنگ معین

( ~ . )(اِ. )۱ - وضع یا کیفیت گود بودن . ۲ - داشتن کف یا بستری در پایین تر از سطح محیط .

فرهنگستان زبان و ادب

{fossa} [پزشکی-دندان پزشکی] در کالبدشناسی ، فرورفتگی و تقعر موجود در یک سطح
{pit} [علوم پایۀ پزشکی] جای فرورفتگی

واژه نامه بختیاریکا

چالی ( چل

دانشنامه عمومی

گودی، روستایی در دهستان درپهن بخش سندرک شهرستان میناب در استان هرمزگان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۷ نفر ( ۷ خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس گودی

گودی (رمان). گودی ( انگلیسی: The Lowland ) نام دومین رمان جومپا لاهیری نویسنده هندی آمریکایی است که انتشارات آلفرد ای ناپ و راندوم هاوس آن را در سال ۲۰۱۳ منتشر کردند. رمان به داستان زندگی دو برادر به نام های سوبهاش و اودایان در دهه ۱۹۵۰ و ۶۰ میلادی در کلکته می پردازد که یکی به جنبش ناکزال هند می پیوند و دیگری به آمریکا مهاجرت می کند. [ ۱] رمان روایت نتیجه انتخاب این دو برادر را بازگو می کند. رمان «گودی» برنده جایزه ۵۰ هزار دلاری دی اس سی برای ادبیات جنوب آسیا و نامزد جایزه بوکر، جایزه کتاب ملی و جایزه ادبیات داستانی زنان شده است. این رمان را امیرمهدی حقیقت به فارسی ترجمه کرده است. [ ۲]
عکس گودی (رمان)

گودی (فیلم ۱۹۷۱). گودی ( هندی: गुड्डी ) یک فیلم به کارگردانی هریشیکش موکرجی است که در سال ۱۹۷۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به دهر مندرا، جایا باچان، و هریشیکش موکرجی اشاره کرد.
عکس گودی (فیلم ۱۹۷۱)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

عمق

مترادف ها

hollow (اسم)
گودی، حفره، کاواک، چاله

groove (اسم)
خط، گودی، کانال، شیار، خیاره، خان تفنگ، کار جاری و یکنواخت، عادت زندگی

hole (اسم)
سفت، روزنه، سوراخ، خندق، غار، گودی، غول، منفذ، رخنه، فرجه، نقب، حفره، گودال، چال، فرج، لانه خرگوش و امثال ان

bezel (اسم)
گودی، پخ، هنجار، نگین دان

valley (اسم)
گودی، جلگه، شیار، دره، وادی، میانکوه

delve (اسم)
گودی، حفره

dimple (اسم)
گودی، چاه زنخدان

dent (اسم)
گودی، دندانه، تو رفتگی، جای ضربت، دندانه کردن

depth (اسم)
سیری، گودی، غور، ژرفی، عمق، ژرفا، قعر

dint (اسم)
ضربت، گودی، تو رفتگی، زور

lacuna (اسم)
گودی، فاصله، حفره، جای خالی، نقطه ابهام

فارسی به عربی

اخدود , طعجة , عمق , وادی
( گودی (بدن و زنخدان و گونه ) ) دمل

پیشنهاد کاربران

بپرس