علی امیری فر - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

veins: رگ ها ( رگ خونی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

veins: رگ ها ( رگ خونی )

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tangerine: نارنجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

misrepresented: بد جلوه داده می شود - اشتباه شمرده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

misrepresented: بد جلوه داده می شود - اشتباه شمرده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underrated: دست کم گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tories: محافظه کارها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

popping out: بیرون زدن، سری زدن، یک چرخ کوتاهی ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dwelt: سکنی گزیدن، جاگیر شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dwelt: سکنی گزیدن، جاگیر شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dusting: جارو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

saucers: بشقاب ها - نعلبکی ها

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

programme: match programme - برنامه بازی ( برگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloody: تا حدودی نمونه قدیمی تر Damn، که به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tensed up: عصبی، با استرس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tensed up: عصبی، با استرس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unimaginative: کسل کننده، بدون ابتکار، مبتذل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overstrained: آموزش بیش از حد، تمرین زیادی، افراط

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fanaticism: افراطی در معنای مثبت، مثل هوادار فو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cheering: تشویق کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

footsteps: با پای پیاده رفتن، قدم زنان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

footsteps: با پای پیاده رفتن، قدم زنان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rattle: وسیله ای که هواداران فوتبال تکان می ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

squinting: لوچ - چپ چپ نگاه کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harping: به طور مداوم در مورد چیزی صحبت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lifted: شارژ روحی شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bones: پاداش ( در قراردادهای ورزشی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nicked: دزدیدن چیزی ( بریتانیایی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whingeing: غرغر کردن، گلایه ها، ایردگرفتن های ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whingeing: غرغر کردن، گلایه ها، ایردگرفتن های ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stringy: http://www. footyblog. net/wp - con ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

monomaniac: فردی که وسواسی جنون آمیز نسبت به چی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

build up: آماده سازی برای چیزی. مثلا یه بازی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

statesmen: باتجربه، کارکشته. مثلا تو ورزش و در ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solidifying: استحکام بخشیدن. مثلا صدرنشین یه برد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deficit: اختلاف. فاصله دو چیز. اختلاف گل دو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodstock: اسب اصیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehab: دوره تمرین سبک برای ورزشکار بعد از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hello: جز معنی معمولش، میتونه تو مایه های ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

egomaniacal: خودشیفته

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های علی امیری فر