Hizan - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flossy: درخشان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

beaming: دلگشا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

kevlar: جلیقه ضد گلوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bullet: گلوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gleaming: دوشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gleaming: روشن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backbite: بد گویی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frosty: یخ زده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gloomy: اندوهگین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quality: چگونگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

word: واژه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concourse: سالن ایستگاه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fear: ترس ، دهشت، بیم، هراس، وحشت، رعب، f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

toxin: زهراب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hubby: شوهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مخصوص: از واژه های تازی در گفت وگو کمتر اس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داماد: Groom به معنا ی کسیه که داره ازدواج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beneath: Under

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زجر: در عربی به معنای بازداشتن از کاری و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نعره: معرب از ناره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

root: I'm rooting for my friend من از دوس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاهین: شاهانه ، نیرومند ، یاور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صدیقه: مونث صدیق ، بسیار راستگو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابای: برادر گیلکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازازیل: در گیلان به بچه های شر و شیطون میگن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taki taki: تب رقص

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mount: سوار شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chives: پیازچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clown: جوکر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلم: قایق بدون موتور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aurora: شفق قطبی

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looker: خوشگل به صورت خودمانی

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رمژک: گناه یا تقصیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

consult: مشورت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaky: غیر قابل اعتماد یا باور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

contrast: اختلاف و دوگانه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wise up: سر عقل بیا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کر: کُر در زبان گیلانی به معنی دختر است

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigor: زور و توان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hirsute: پشمالو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

itchy: خارش دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

itch: خارش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

decease: فوت و مرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spear: نیزه roman reings

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greece: یونان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژاژخایی: حرف مفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dealer: فروشنده مواد مخدر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hag: جادوگر زن به عربی عفریته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

damage: آسیب رساندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dirt cheap: خیلی ارزان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژنگ: چروک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frank: رک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanction: They must lift the sanctions اونا ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

incredulous: دیر باور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punch: مشت super man punch

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ماسه: شن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

truce: آشتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

farewell: بدرود

٤ ماه پیش

مدال‌های Hizan