پیشنهادهای عاطفه انارکی (٢٠٠)
می خواستم بدونم اگر. .
He can not make ends meet از پس مخارج بر نمی اید
به روی چشم!!
ایده به ذهن رسیدن
Move in front of someone waitingin line
منتج شدن. خم شدن
جویدن
یک لحضه چیزی را دیدن
نگاه کردن به چیزهای زیادی بدون توجه به یک چیز مثلا در بازار استفاده میشود Ex:I am just browsing من فقط دارم نگاه میکنم.
( To choose, pick ( phrase
توقف کوتاه ( درهنگام مسافرت برای بنزین زدن و یا غذا خوردن و غیره ) مثال:فکر میکنی بتونیم یک توقف کوتاه داشته باشیم!؟ اما ما فقط ده دقیقه میشه که راه ...
خیلی خوشحالم کردی
let somebody down:حال کسی رو گرفتن و ناامیدکردن
اصطلاح /برای اضافه کردن اطلاعات به منظور تاکید انچه گفته میشود/علاوه بر ان
Name used for the reservation
۱ - به امید، در انتظار ۲ - از ترس، با پیش بینی In anticipation of cold weather we took plenty of warm clothes از ترس هوای سرد، لباس گرم زیادی با خود ...
he is so behind طرف شوته
مشکل حاد
در لحضه خوش باش
هدف گیری کردن و تمرکز بر روی EX:the magazine is aim at teenager تمرکز مجله بر روی جوانان است
علاقه مند بودن به فعالیت های جدید و وقت صرف کردن برای ان
She is fed up with her life از زندگی اش خسته شده است
علاقه مند نبودن رو برگرداندن
Get quickly
Back up: Make a copy of computer data تهیه ی کپی از داده های کامپیوتر
رفتار احمقانه داشتن
موثربودن و به نتیجه مطلوب رساندن
ساکت باش! مثال:ممکنه ساکت باشید!؟ دارم سعی میکنم مطالعه انگلیسی داشته باشم Do you mind keeping it down?! I'm trying to study English
ادامه بده
یک اصطلاح به معنی : روی من هم اثربدی گذاشت مثال:این بحران اقتصادی روی من هم اثر بدی گذاشت This recession has hit me pretty hard.
تمام راه های ممکن رو رفتن
سریعا. در زمان و مکان مناسب
I am beat من خیلی خسته ام exhausted= when you are very tired
دل. دگرگون شده و منقلب شده. تقلبی و ناسره
تا اینجا که خوب بوده!
1 - جلو و پیش 2 - جبهه جنگ 3 - نما ( ساختمان و غیره ) 4 - مواجهه شدن با
عجله کن!!
راحت بودن با EX:he is also at home with hardware او هم چنین به راحتی با سخت افزار هم کار میکند
افکار کهنه داشتن
totally uninteresting and meaningless
توسعه دادن
suddenly can not remember
به معنی تسویه کردن نمیشه، کاربر rozنوشتند اشتباه تایپی دارند، pay off, تسویه کردن معنی میده!!!!!!!
be okay with you
تمام کردن
غذا میل کنید، از خودتان پذیرایی کنید
نشیب مکان. کم ارتفاع
بدبخت شدیم!!
دو هفته Two weeks
ذخیره کردن