تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

برو دیگه. حرکت کن دیگه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارم یک مهمونی میگیرم/برگزار میکنم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیلی افراطی است. زیاده روی است.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کنترل شونده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بحث پولش نیست. ربطی به مسائل مالی ندارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

لبه پرتگاه بودن، در وضعیت بحرانی بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

نگینی خرد شده

پیشنهاد
١

خوشحالم تونستی بیای. خوشحالم توانستی انجامش بدی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

=for one whole month each time هر ماه، ماهی یک بار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

( عامیانه ) کافه ، بار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

Single file پشت سر هم به صف شدن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زیادی مته به خشخاش گذاشتن، زیادی شلوغش کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

زودتر از کسی به جایی رسیدن، از کسی جلو زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خفه شو دیگه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Calm down = آرام باشید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

نوعی ماساژ با استفاده از سنگ های گرم.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

!Chop یالا، بجنب.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

کی پایه است؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( انگلستان، عامیانه ) باردار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

دقیقاً. درسته.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( زمین ، مزرعه ) از بین بردن ، تخریب کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

( درخت و غیره ) مجنون

پیشنهاد
٤

صبرم داره تمام میشه.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

گل مهمونی آمد/از راه رسید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

عقلت را از دست دادی؟ دیوانه شده ای؟

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

سرویس شستشوی لباس . لباس را از درب منزل تحویل می گیرند وشسته و اتو شده پس می آورند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

زود برگرد!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

هیچ وقت تکراری /قدیمی نمیشود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

دزدکی نگاه نکن!

پیشنهاد
٥

ترس به دل کسی انداختن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

Twist ending ( داستان ) پایان غیر منتظره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

( بیانگر خوشحالی ) خوبه. خوبه دیگر.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

صدای عقل، صدای حقیقت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Come back to fashion دوباره مد شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

=i really want or need sth I could really use some silence . right now =الان واقعا به کمی سکوت احتیاج دارم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

منجر شدن ، انجامیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

سفارشات هاتون حاضره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

با یک تیر دو نشان زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

. It's for the best این طوری بهتره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

=To sit down and relax استراحت کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

ناگهانی و سریع باز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

=okay

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

چند روزی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

( تفنگ ) آماده تیر اندازی ، ( سرباز ) در حالت آماده باش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

!Off you pop فرار کنید!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

( هوانوردی ) کمک

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

روحیه دادن، سر حال آوردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

. I didn't see that coming انتظار این را نداشتم. این را دیگه پیش بینی نکرده بودم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

حریف کسی نبودن، از پس کسی بر نیامدن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

=awful مزخرف، افتضاح