پیشنهاد‌های کاربر آبادیس (٣٩٠)

بازدید
١٤٥
تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٠

به منظور، برای

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٤

in order to = به منظور

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

نسبت دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

رها کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دو نسخه ای کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

ارجاع، رجوع، مراجعه، مرجع

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

بعد، بعدش، بعد آن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بسیار بزرگ. ( مفهومی بزرگ تر از کلمه Large )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تعبیه شده، جاسازی شده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

باز نویسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

کرسر، مکان نما، نشانگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

به هر حال، در هر دو حالت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

رسم، سنت، سفارشی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥٠

از وسط = از میان، درون = از = از درون، به واسطه = از طریق = بوسیله، سرتاسر = سرتاسری = سراسر = سراسری، تمام = تمام شدن = تمام شده، داخل = درون ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

مفهوم. جمع: مفاهیم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اولیه، ابتدایی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

فراهم کردن، اراِئه کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تخصیص = نسبت دهی = انتصاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

" اجرا " توجه داشته باشید که این کلمه اسم است و نه فعل.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

اجرا، پیاده سازی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٥

LOL: Laughing out loud Occasionally mistaken for “Lots Of Love, ” LOL is one of the most widely known texting abbreviations and has been around for ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

محیط زیست، محیط software environment محیط نرم افزاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

در دسترس، موجود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

استفاده از، با استفاده از

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

شکل لاتین id est برای that is معنی that is: به عبارت دیگر، یعنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٨

غیرفانونی کامپیوتر: غیر مجاز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

دیگر ( دیگه )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

وجود دارد، هست، دارد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

کنترل کردن ( شدن ) I need a car that handles well. من به یه ماشینی نیاز ( احتیاج ) دارم که خوب کنترل بشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

کنترل کردن، مدیریت کردن ( اداره کردن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بررسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مکانیزم، ساز و کار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

نیاز داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تعریف کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

top differences = تفاوت های اصلی ( اساسی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

on demand = بر اساس نیاز

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

انجام دادن، انجام شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

زیاد پُر کردن، بیش از حد پُر کردن ( مثال: زیاد پُر کردن ماشین لباسشویی ) زیاد بار زدن ( مثال: زیاد بار زدن قایق )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

این به آن معناست که . . . به این معناست که . . . یعنی اینکه . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

محدود کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

هر دو، هر دوی هم . . . . و هم . . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

به همین ( این ) خاطر مثال: My mother always gives me good advice , so that is why I need to ask her opinion . مادرم همیشه توصیه های خوبی بهم میکنه، ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

همیشه بعدش on می آید. rely را سرچ کنید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

وابسته بودن، متکی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

وابسته بودن، متکی بودن همیشه بعدش on می آید. rely on، relies on

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

اسم: نظر، توضیح

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

نیاز، نیازمندی، الزام

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

حلقه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

در طول این مدت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

در ریاضی: توان مخفف: pow