پیشنهادهای علیرضا عسکری (٧٦)
ارائه کردن / دارا بودن / داشتن This restaurant features some kind of sandwiches
لیست , مجموعه
مقابله - مدارا
بررسی و رسیدگی کردن
مرتفع کردن - برآورده کردن مورد توجه قرار دادن I didn’t really address the problem directly.
جایگاه
1 - وام مسکن 2 - در رهن یا وثیقه گذاشتن چیزی برای دریافت وام یا پول
ناحیه ای کوچک در صحرا که منبع آب و پوشش گیاهی دارد.
به مرور
لباس یا تجهیزات مخصوص فعالیت خاص - لباس ماهی گیری fishing or camping gear
رای کسی را زدن - منصرف کردن
تصویر گرفتن و فیلمبرداری کردن ( سینما )
وقتی با یکی قید استفاده شود به معنای ( به لحاظ - از نظر ) مانند : operationally speaking به لحاظ عملی
وسیع
منشور اخلاقی
1 - برگشتن: I'll be back in 5 minute 2 - اشاره به زمان یا تاریخی در گذشته : back in 2004
جدا شدن
امرار معاش کردن
ترتیب تولد فرزندان
چه حیف ! شرم آور است!
بازتولید صداها ( صدای کفش , کوبیدن در, باران و. . . ) در فیلم سازی Foley artist :هنرمند تولید صدا
مشمول بودن Images may be subject to copyright تصاویر ممکن است مشمول حق تکثیر شوند.
تکان دهنده
زمانی است که اکثر مردم تلویزیون تماشا میکنندمعمولا بین 6 تا 10 شب.
اتاق خوابی که ( در خانه یا هتل ) در آن سرویس حمام و دستشویی وجود دارد.
تمهیدات تاًمینات
وارسی و تجسس کردن چیزی ( کشو , میز , جیب و. . . ) دنبال چیزی در جایی خاص بودن
تره بار - محصولات مزرعه
رخ دادن اتفاقی در یک لحظه خاص زمانی ( تولد , روز عید و. . . ) مثال : My birthday falls on a Thursday this week
بنیادی
An extra payment or benefit that you get in your job
شخصی که اختیار و قدرت دارد. افراد پرنفوذ و قدرتمند مانند وکلا, پزشکان, مدیران, سیاستمداران
آزادی بخش
درخشیدن - تابیدن
برگذار شدن
اتاق خوابی که ( در خانه یا هتل ) در آن سرویس حمام و دستشویی وجود دارد. یا ensuite
به سر بردن - مستقر شدن
بدون خطا
میهمان - بازدید کننده
ترتیب انجامش داده شده. Organized
فرصت آشنایی پیدا کردن
زیر بار رفتن , متقبل شدن
اسباب و لوازم
تمیز دادن - موارد مورد نیاز را جدا کردن
به طور غیر یکنواخت
ناجور - غیر متعارف
comprehensive school مدرسه جامع
We use "have/has to infinitive" when we talk about something that needs or is necessary to be done مثال : The group has yet to find a replacement for ...
در بر گرفته شدن
پایان دادن - از بین بردن - خاموش کردن - اختفا کردن - سرکوب کردن