علی قناد - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

به ارمغان اوردن: به ثمر رساندن یا هدیه آوردن

١ هفته پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

giant: معمولا غول پیکر ولی در برخی موارد م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bamboo: گیاهی از راسته گندم سانان که میتوان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

endangered: حیوانات در معرض انقراض مانند دلفین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scared: Frightened Afraid a lot

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ایلچی باشی: سفیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مستوفی الممالک: در لغت در واقع وزیر دارایی در عهد ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایشیک اقاسی: رییس تشریفات و انتظامات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معیر الممالک: کسی که وظیفه ریاست نظارت بر عیار سن ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ضراب باشی: شخصی که زیر نظر معیر الممالک بر مرا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرگر باشی: شخصی که وظیفه خرید و فروش جواهرات س ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ملیله دوزی: دوختن رشته ای طلا و نقره روی آستین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منشی الممالک: شخصی که در گذشته وظیفه تهیه اسناد و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قورچی باشی: منصبی در عهد زندیه که از نفوذ فراوا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکت: خاموشی کلام - بر تضاد سر و صدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ساکت: خاموشی کلام - بر تضاد سر و صدا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاجار: کلمه ای ترکی به معنای کسی که فرار م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاجار: کلمه ای ترکی به معنای کسی که فرار م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exept: But not به جز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exept: But not به جز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ساواک: سازمان اطلاعات و امنیت کشور در عهد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمساح: جانوری خزنده که به راحتی در آب شنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

تمساح: جانوری خزنده که به راحتی در آب شنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ائین هخامنشیان: البته هر دینی بوده یکتا پرستی آنان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

روهام: معنای قطره باران هم میدهد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

علی اکبر: علی به معنای بلند مرتبه و اکبر به م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اثار حفظ قران: پاداش آخرت - آرامش روحی - هدایت دنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شهر باران: رشت

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در مدرسه میخوانند: درس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جوان: برنا - نوجو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abandons: ترک کردن تمرین که گاه نوعی قهر تلقی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حریص: آزمند سخت خواستار چیزی بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

financed: وزارت دارایی و اداره مالیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

financed: وزارت دارایی و اداره مالیات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قناد: شیرینی فروش. شخصی که شیرینی میفروشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قناد: شیرینی فروش. شخصی که شیرینی میفروشد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fifa: مخفف federation internationale de f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fifa: شعار آن برای بازی برای جهان است

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peel: پوست کندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

peel: پوست کندن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kindergarten: A class for young children usually ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

castle: قصر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

castle: قصر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bubble: An empty ball of air or gas

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blow: Make or shape something by sending ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

blow: Make or shape something by sending ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمع: به انگلیسی:candle یک منبع نور که ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمع: به انگلیسی:candle یک منبع نور که ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

give up: Stop trying

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

erase: Remove marks or writing

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش نهاد: دارای ذات و نیت پاک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضعیف النفس: سست اراده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمثال: صورت یا مجسمه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمثال: صورت یا مجسمه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سن پترزبورگ: شهری بزرگ و پایتخت سابق روسیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اودسا: شهری در اوکراین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agility: در فوتبالدچابکی بازیکن که باسنجش سن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

احتکار: انبار کردن کالا برای فروختن آن در ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

احتکار: انبار کردن کالا برای فروختن آن در ز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dialogue: مکالمه - مصاحبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dialogue: مکالمه - مصاحبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سابقه دار: دارای تجربه و سابقه در انجام کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knife: چاقو چاقو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knife: چاقو چاقو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconscious: بیهوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unconscious: بیهوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

desert: بیابان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slap: سیلی زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

slap: سیلی زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

journey: سفر - مسافرت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oasis: مرغزار - آبادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick: فرو کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

drown: غرق کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

drown: غرق کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

recover: بهبود یافتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recover: بهبود یافتن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

giveness: گذشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

giveness: گذشت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engrave: کنده کاری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engrave: کنده کاری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cemetery: آرامگاه قبرستون

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cemetery: آرامگاه قبرستون

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

freshly: تازه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bouquet: دسته گل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bouquet: دسته گل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grave: مزار قبر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لایزال: واژه ای عربی به معنای جاویدان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متعارف: متداول و معمول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاخصه: وجه منحصر بفرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاخصه: وجه منحصر بفرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شو: تظاهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هنجار: سبک شیوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هنجار: سبک شیوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رفراندم: رای گیری و همه پرسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رفراندم: رای گیری و همه پرسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wallow: غوطه خوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش قراول: سربازی که پیش از دیگران برای دیده ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سقز: صمغ درخت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ارامیس: آرام جان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ارسام: نامی زیبا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبار: خانواده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تثبیت شده: به اثبات رسیده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دهشتناک: ترسناک و وحشتناک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دهشتناک: ترسناک و وحشتناک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمعدانی: گیاهی با دویست گونه که ریشه آن به آ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بوکشا: حیوانی 4 پا با پشم و شاخ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به ارمغان اوردن: به ثمر رساندن یا هدیه آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صیفی کاری: کشت محصولات جالیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیلچه: وسیله ای بسیار شبیه بیل که از آن کو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرت: قطعه زمین زراعت کرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کرت: قطعه زمین زراعت کرده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

صحرا: بیابان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوع: گرسنگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

miss: دلتنگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

move away: هر گونه نقل مکان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

recess: زنگ تفریح مدرسه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

funny: بامزه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humorous: آمیخته با شوخی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorous: آمیخته با شوخی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorous: شوخی آمیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

sandbox: A hole or box in the garden with sa ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چنباتمه: یک سبک نشستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چنباتمه: یک سبک نشستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نقب زدن: تعبیه راه در زیرزمین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sightseeing: بازدید از مکانهای دیدنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رف: طاقچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

رف: طاقچه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handsome: خوشتیپ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hiking: پیاده روی در کوه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lounge: صندلی راحتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارث: جانشین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وارث: جانشین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سندل: نوعی کفش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قضات: جمع قاضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قضات: جمع قاضی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

متبلور: تبلوریافته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متورم: دارای تورم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فتق: فراخ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب سیاه: کوری تدریجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تدهین: مالیدن روغن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنقیه: پاک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cold: سرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cold: سرد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dull: بیروح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gone: از دست رفته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slain: مقتول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slain: مقتول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سمفونی: قطعه طولانی موسیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

سمفونی: قطعه طولانی موسیقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ضماد: دارو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حایز: دارا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

kit: هر نوع بسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باپتیست: فرقه ای در مسیحیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کلنل: سرهنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلنل: سرهنگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبادی: قوانین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مبادی: قوانین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برشتوک: خوردنی که با شیر در صبحانه میل می ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داربست: همان داربند

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلایل: نوعی گل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازالیا: نوعی درختچه سمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غبغب: گوشت برجسته زیر گلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

غبغب: گوشت برجسته زیر گلو

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اپیسکوپال: شاخه ای در مسیحیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعمید: نوعی غسل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

التو: صدای بم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زنبیل: سبد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مانیکور: لاک زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشخوار: نوشیدن و خوردن

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های علی قناد