تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ریشه لاتین کلمه هیجان ( emotion ) است. “Emovere”, which means to displace, to mobilize, to remove the body from its state, is a performance piece t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خیرخواه، بخشنده، دهنده An otherish person is someone who is a Giver in life – they want to help other people

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

والدگری مشترک، هم والدگری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

آماده سازی، رشد دادن چیزی ( خصوصا با پول ) ، موفق ساختن stimulate the growth or success of something by supplying it with money.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

بازگشت به گذشته، گذشته نگری، مرور خاطره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠٧

احمق انگاری این واژه در اصطلاح اشاره به استفاده از فنون و ابزارهای روان شناختی دارد تا موجب شود مخاطب به سلامت عقلی خودش شک کند. این اصطلاح از فیلم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کودکی که نقش پدر و مادر را ایفا کند ( چیزی کهدر خانواده بسیار شاهد او هستیم کودک والدشده، کودک با نقش والدگری when a child becomes parent to their s ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

رفتار متمایز داشتن، تفاوت رفتاری و گفتاری، فرق گذاشتن رفتار کردن یا صحبت کردن در مورد ( کسی یا چیزی در یک گروه ) به روشی که از رفتار یا صحبت معمول با ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

لوکاهی کلمه هاوایی به معنای وحدت ، یگانگی ، هماهنگی و توافق است. Lōkahi is the Hawaiian word meaning unity, oneness, harmony, and agreement.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تمرکز داشتن روی هدف، روی موضوع تمرکز داشتن، چشم به جایزه دوختن، چشم به هدف داشتن eyes on the prize used to say that someone keeps their attention on ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

کودک خاموش، گمشده، کودک ساکت کودکانی که توی خانواده خیلی ساکت و حتی گوشه گیر هستند The Lost Child is usually known as “the quiet one” or “the dreamer ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

والدگری فرزندان، فرزندان والدگر، فرزندانی که نقش پدر و مادری ایفا کنند Parentification is the process of role reversal whereby a child is obliged to ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خرده سیستم، زیر شاخه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آلبوم، آلبومی که فرد می تواند مجموعه ای از دستاوردها، عکس ها و . . . را در آن جمع آوری کند. a scrapbook or photo album intended to show its subject ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیان نظرات خود، عقاید خود را بگویید give one's own opinions.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خارج شدن، کنار کشیدن فرایندی که شخص سوم سعی می کند از رابطه یا سیستم بی ثبات دونفر دیگر خارج شود. detriangulation is the process in which the third ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

موقعیت دریافت کننده مثلا توی بازی یک سری افراد انتخاب می شوند تا توپ را بگیرند یا برای کارها و موقعیت های خاصی انتخاب می شوند. توی ورزشی مثل بیسبال ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

هشتمون گرو نهمونه عدم تمکن مالی، تمام شدن حقوق قبل از رسیدن به حقوق بعدی، قبل از برج پول تمام شدن to spend all of the money from one paycheck before ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

آرام کردن، تمام کردن، فرونشاندن ( خصوصا سوال یا مشکل را ) To settle or finish, especially a question or discussion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

چنددرمانگری، درمانگری چندنفری عموما در روان درمانی و خانواده درمانی استفاده می شود و اشاره به همکاری دو الی چند درمانگر برای درمان مراجع اشاره دارد C ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

تأمل در خویشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

معنی کاهش اعتماد به نفس و شهامت هم میده؛ اینکه فردی باعث شود تا اعتماد به نفس و شهامتمون کم بشه causing a loss of courage or self - confidence

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خودپسند، مغرور one becomes conceited.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حفظ تعادل، تلو تلو نخوردن دیدید مثلا میخواهید سوار قایق بشید هی تلو تلو میخورید و تعادلتون رو حفظ می کنید که توی آب نیفتید، یا وقتی قایق حرکت میکنه ه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

همانندسازی افراطی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تحلیلی یا بازخورد از یک فرد دارای منصب "Armchair Analysis" refers to an analysis coming from an onlooker observing from an armchair instead of someon ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دلایل مخالفت، نقد، دلیل نقد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

نجوش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

پیش رفتن با احتیاط ( مثلا کسی که خجالت می کشه و با احتیاط داره میره خونه فامیل ) To move forward, especially in a courageous but cautious or wary ma ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به معنای خجالت یا ترس و عدم راحتی با موقعیت ها و افراد غریبه که عمدتا در کودکان شایع است، ترس از موقعیت های ناآشنا Slow to warm up" is just a phrase ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

با گستاخی جواب دادن، عمدتا در مورد کودکان به کار می رود در زمانی که والدین چیزی به آن ها می گویند و آن ها پررویی و گستاخی می کنند If a child talks ba ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

در کنترل چیزی بودن، تحت کنترل بودن To remain completely in control of, aware about, or on schedule with something.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

راست و بی پرده، بدون هیجان without showing emotion

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به دردسر افتادن، مشکل پیدا کردن to fail to be noticed, resulting in problems

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بزرگسال گونه، بالغ گونه، شبیه بزرگسال Resembling or characteristic of an adult

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوست داشتنی، عزیز، محبوب، نورچشمی If someone is the apple of your eye, you love them very much and are very proud of them.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

به معنی نظرخواهی کردن، بازخورد گرفتن Of a person, to tell something to someone in order to solicit feedback about it. In this usage, a noun is used ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

انجام کاری بدون تاخیر و معطلی و به شکل درست “Jump right in” means to do something without delay.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

گرفتار، تحول نیافتگی مفهومی است در روان شناسی و خانواده درمانی که به معنای عدم وجود مرزهای شخصی است و عمدتا خودمختاری فرد از بین می رود و اعتقاد بر ا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

خانواده همسر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مغلوب ساختن، پیشی جستن، آدم خوب، نیروی ذخیره، در ورق بازی هم از این اصطلاح استفاده می شود ( خال حکم ) . a helpful or admirable person.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

افسردگی آشفته وار ؛ یک اصطلاح پزشکی نیست و عمدتا برای توصیف افرادی به کار می رود که ترکیبی از نشانگان اضطراب و افسردگی را دارند

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

یک نوع نگرش است که چرا به خودم زحمت بدم، دلیلی نداره خودمو اذیت کنم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

با انگیزه کرده کسی یا چیزی برای رفتار کردن در یک روش خاص The things that motivate one or make one behave in a certain way.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

جنبه تأکیدی دارد، سفت و سخت، مؤکدا unvarying in tone or emphasis

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بدتر شدن، از کنترل خارج شدن To get someone or something under control.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

خرج کردن پول در زمانی کوتاه یه نوع ولخرجی و خوشگذرانی An expensive series of purchases made in a short time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مورد توجه سیستم نبودن، مورد حمایت قرار نگرفتن To fall through the cracks or to slip through the cracks means to remain unnoticed or unaddressed, to n ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

پذیرش مسئولیت به خاطر نبود کسی، مسئولیت پذیری to have responsibility for something while someone is absent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

شیوه، سبک