ترجمه‌های هلن ممبینی (١٠)

بازدید
٢٣
تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Telling your troubles is swelling your troubles.
دیدگاه
٠

بیان کردن مشکلات موجب افزایش آن ها می شود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
Trouble is only opportunity in work clothes.
دیدگاه
٠

در معنای لغوی: مشکلات فقط فرصت هایی هستن که لباس کار پوشیده ان. اصطلاحی: ( می شه گفت ) مشکلات فرصتی برای رشد و پیشرفت هستن.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
A trouble shared is a trouble halved.
دیدگاه
٠

غمی که با دوست گفته شود، به نیمی کاهش می یابد

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
His bowling was sour last night.
دیدگاه
٠

بولینگ بازی کردنش، دیشب افتضاح بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
The letter appeared to contain nothing but gibberish until they discovered it was written in code.
دیدگاه
١

به نظر نامه جز حرف های بی معنی و نامفهوم هیچی نداشت تا اینکه فهمیدن به صورت رمزی نوشته شده بود.

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
I was so nervous, I just started talking gibberish.
دیدگاه
١

من به حدی عصبانی بودم که دهنم رو باز کردم و چرت و پرت گفتم. ( حرف های نامفهومی زدم ) .

تاریخ
١٠ ماه پیش
متن
You were talking gibberish in your sleep.
دیدگاه
٠

توی خواب داشتی حرف های نامفهومی می زدی ( هذیون می گفتی ) .

تاریخ
٢ سال پیش
متن
The plastic pieces snap together to make a replica of a dinosaur.
دیدگاه
٤

قطعات پلاستیکی به هم می چسبند تا ماکتی از یک دایناسور بسازند.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
I had to make a snap decision about what to do with the money.
دیدگاه
٧

باید سریع تصمیم می گرفتم که با پول چه کار کنم.

تاریخ
٢ سال پیش
متن
He looked at the problem only from his angle.
دیدگاه
٧

اون فقط از دید خودش به قضیه نگاه کرد.