پیشنهاد‌های مرجان میری لواسانی (٥٣٤)

بازدید
٤٤٨
تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٧

گذشته از این ها بعد از همه ی این ها درنهایت به هر حال هر چه باشد عامیانه : بالاخره هر چی باشه ناسلامتی آخه ها : It is our anniversary after all ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢٥

اوضاع را بررسی کردن اعلام حضور کردن بازرسی و بررسی کردن ( چک کردن ) جویای حال و احوال کسی ( یا کسانی ) شدن پذیرش کردن ( بخصوص در هتل یا مهمانخانه ) ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٩١

از قضا

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٦٣

به بار نشستن نتیجه دادن دنبال کردن روی دادن اتفاق افتادن بوجود آوردن/ بوجود آمدن موثرواقع شدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٨٣

موجب ِ چیزی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٩

از عهده ی چیزی یا کاری برآمدن از پس کاری یا چیزی برآمدن ردیف یا جور کردن ِ کاری رسیدگی کردن راس و ریس کردن ( عامیانه ) پرداختن به کاری

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٤١

توانستن اجازه داشتن آیا می توانم . . . ؟ الهی که . . . باشد که . . . خدا کند که . . . با این امید که . . . امید است که . . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٥٣

با آغوش باز پذیرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٨

به کار گرفتن به کار گرفته شدن به کار آمدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٧

آب ِ گوشت یا مرغ ِ پخته شده با ( معمولا با سبزیجات مختلف ) که از صافی رد شده و معمولا غلیظ است و مصرف آشپزی دارد.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢٧

حوصله به خرج دادن وقت صرف کردن برای کاری / وقت گذاشتن برای کاری تامل کردن / با تامل کاری را انجام دادن از وقت استفاده کردن حوصله به خرج دادن/ حوصله ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٢٣

تحت تاثیر قراردادن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢٢

جا گذاشتن پشت سرگذاشتن رها کردن کنارگذاشتن ترک کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٥

منجر شدن به چیزی یا به اتفاقی منتهی شدن به چیزی یا به اتفاقی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

فارغ از . . . با وجود ِ . . . صرف نظر از . . . هر قدر هم . . . هر چقدر هم . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١٠

منشا . . . برگرفته از . . . سرچشمه ی . . . ناشی از . . . نشات گرفته از . . . ریشه گرفتن از . . . از چیزی برآمدن از روی چیزی . . . از . . . است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١٢

تخصیص دادن اطلاق کردن درخواست کردن مشغول کردن مناسب بودن به کارگرفتن/ به کاربردن/ به کار زدن/ به کار گماشتن بهره برداری کردن برروی چیزی مالیدن ( پ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٦

به احتمال زیاد حتما بدون شک / بی شک باید مجبور بودن/ مکلف بودن I am bound to say باید بگم She was bound to marry him مجبور بود ( مکلف بود ) با او از ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠٧

به احتمال زیاد حتما بدون شک / بی شک

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
١٠٣

بر سر ذوق آوردن / ذوق و شوق پیدا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

حاصل از ناشی از در نتیجه ی به واسطه ی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٠

انتخابی دیگر انتخابی متفاوت

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٠

امکان ِ . . . در اختیار کسی قراردادن/ امکان ِ . . . در اختیار کسی گذاشتن اجازه ی چیزی یا انجام ِ کاری را به کسی دادن شرایط انجام کاری را مهیا کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

نشان دادن/به نمایش گذاشتن/ نمایاندن ابراز کردن/ نشانه ای بروز دادن / نشانه ابراز کردن/

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩٤

هر از گاهی گاه به گاه گهگاه هر چند وقت یک بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

لِه و لَوَرده ( عامیانه ) خُرد و خاکشیر ( عامیانه ) لِه و پِه ( عامیانه ) بیش از حد خسته خیلی خسته

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٨

کُـلّ ِ . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٢

یقیناً مسلماً مطمیناً واقعاً به طور قطع صد در صد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

منشا . . . برگرفته از . . . سرچشمه ی . . . ناشی از . . . نشات گرفته از . . . ریشه گرفتن از . . . از چیزی برآمدن از روی چیزی . . . از . . . است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

تحت هیچ عنوانی به هیچ عنوان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨٤

مشغولیت ذهنی داشتن ( بخصوص در موردی خاص ) در بند ِ چیزی بودن کاملاً در فکر چیزی بودن دل مشغول چیزی بودن حواس پرت ِ چیزی بودن بیش از حد به چیزی فک ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

گذرکردن عبورکردن طی کردن فائق شدن، فائق آمدن، فائق گشتن گذشتن از رد شدن از داخل چیزی عبورکردن / گذرکردن از میان چیزی تعالی یافتن برتری یافتن توفق ی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨١

دست و پنجه نرم کردن با چیزی رسیدگی کردن ( به کاری یا به مشکلی ) توافق کردن به توافق رسیدن معامله کردن : . You can make a deal with him می توانی ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

خدشه ناپذیر پابرجا ثابت قدم بی تردید تزلزل ناپذیر بی شک و تردید

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

به وجودآوردن ایجادکردن مهیا ساختن برآورده کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

حوصله به خرج بده / حوصله کن وقت صرف کن ( برای کاری ) تامل کن / با تامل این کار را انجام بده از وقتت استفاده کن وقت بگذار ( برای کاری ) فرصت بده به ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

متوجه چیزی شدن ( make notice of )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

To be alive زنده بودن ، جان داشتن، در قید حیات بودن Alive زنده، جاندار، در قید حیات * * * دقت کنیم : کلمه ی alive صفت هست و نمی شه به صورت مصدری آ ...

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

درنظر گرفتن دریابیدن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٨

شاخص بارز

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٧

پروراندن/ پرورانیدن / پرورش ِ . . .

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

به کار گرفتن به کار بستن پرداختن به . . . روبرو شدن با . . . سروکار داشتن با کسی یا چیزی

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٣

به یاد داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

باهوش خلاق دوراندیش بصیر آگاه روشن ضمیر الهام بخش زیرک فهمیده روشن بین

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٧٢

میل و اشتیاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧١

اتفاق افتادن پیش آمدن سربرآوردن پدیدار شدن از راه رسیدن نمایان شدن پیشامد کردن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

هشیاری ! این کلمه در عرفان فقط به معنی هشیاری است. و هشیاری با آگاهی متفاوت است. این کلمه به معنی آگاهی نیست. دقت کنیم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٦

بیش از همه ی این ها به خصوص بیش از هر چیز فراتر از همه بیشتر از همه مهم تر این که با وجود تمام ِ . . . مخصوصاً

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٥٩

مدّ ِ نظر قرار دادن

تاریخ
٦ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

تماشا کردن/ نگریستن مراعات کردن