محمد رومزی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercilessly: با بی رحمی

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generational: نسل اندر نسل

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

net income: سود خالص درآمد خالص درآمدی که پس از ...

٢ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquainted: درسته که با هم آشنا بودیم، اما فقط ...

٢ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

meteorologist: کارشناس هواشناسی

٣ ماه پیش

ثبت حداقل حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underappreciated: کمتر مورد تقدیر ( قرار گرفته ) _ ad ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

martialism: نظامی گری جنگ طلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

martialism: نظامی گری جنگ طلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sex maniac: دیوانه ی سکس کسی که ذهنش مدام مشغو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

airdrop: در بازار ارز دیجیتال : نوعی بازاریا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

render a service: ارائه خدمت ( خدمات ) .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

render a service: ارائه خدمت ( خدمات ) .

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

outfox: شکست دادن ( با حیله گری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outfox: شکست دادن ( با حیله گری )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in my stead: به جای من

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unconsummated: به پایان نرسیده نا تمام بی فرجام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unconsummated: به پایان نرسیده نا تمام بی فرجام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in perpetuity: برای همیشه تا ابد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

holiness: قداست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holiness: قداست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

if it please: اگر لطف کنید. . . ( برای درخواست ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reciprocate: تسویه حساب کردن جبران مافات کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diffuser: افشاننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

armada: ناوگروه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

armada: ناوگروه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let on: رو کردن she knows more than she le ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

noncustodial: غیر امانی غیر حضانتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

noncustodial: غیر امانی غیر حضانتی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

by accident: اتفاقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wave about: در مورد اسلحه ( به طرف کسی نشان گرف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wave about: در مورد اسلحه ( به طرف کسی نشان گرف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turmoil: بلبَشو ، هرج و مرج ، بی نظمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

condescending: خود بزرگ بین ، فخر فروش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

it is only a matter of time before: دیر یا زودش مشخص نیست ولی حتما اتفا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is only a matter of time before: دیر یا زودش مشخص نیست ولی حتما اتفا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deflationary: ضد تورمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deflationary: ضد تورمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

to have a choice: داشتنِ انتخاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to have a choice: داشتنِ انتخاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ascendance: برتری تعالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ascendance: برتری تعالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a grip: بفهم ( شرایط رو درک کن )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unforeseeable: پیش بینی نشده ( adj )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slippery: سُر ، لیز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subsidiary company: شرکت تابعه شرکت وابسته ( زیر مجموعه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

disallowed: رد شده مردود ( شده )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disallowed: رد شده مردود ( شده )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you have talked me into it: قانع شدم راضی شدم اکی، قبوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high boots: چکمه ( چکمه ی بلند ) معمولا تا زانو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a little over a year later: اندکی بیشتر از یک سال بعد

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around the same time: در همین حال ( زمان )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

transmissibility: قدرت انتقال سرایت پذیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmissibility: قدرت انتقال سرایت پذیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

who doesn't like: کی بدش میاد؟ کی خوشش نمیاد؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philanthropism: نوع دوستی بشر دوستی انسان دوستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanthropism: نوع دوستی بشر دوستی انسان دوستی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to put in a nutshell: خلاصشو بگم. . . اگه بخوام مختصر و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill provision: { قانون } : ماده ( ی ) لایحه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unusualness: غیر عادی بودن عجیب بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unusualness: غیر عادی بودن عجیب بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

congeniality: خوش مشربی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

congeniality: خوش مشربی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business manager: مدیر بازرگانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

what in the world do you mean: منظورت چیه؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

labour law: قانون کار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retirant: بازنشسته ( retiree )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

amount to: به حساب آمدن ( از نظر ارزش )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yestereve: دیروز بعد از ظهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yestereve: دیروز بعد از ظهر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chassis: کِیس کامپیوتر Computer chassis

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oversight board: هیئت بازبینی ( بازنگری ) هیئت نظار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dropouts: اخراجی ها dropout : اخراجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preventatives: اقدامات پیشگیرانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sanctity: قداست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

welfie: 1. کسی که در حین ورزش و یا کار مدام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

junction box: جعبه تقسیم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eulogist: مداح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in care of: زمانی استفاده می شود که شخص دریافت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wailer: کسی که ناله می کند ( از فرط غم و نا ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waste of money: من فکر میکنم که ( آن کار ) فقط هدر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dedication: بزرگترین دارایی کشور از خودگذشتی کا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wear: این بچه داره صبر منو لبریز میکنه.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

constructive: اگر حرف سازنده ای برای گفتن نداری، ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: بیا امروز مدرسه رو بپیچونیم.

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nontangible: غیر قابل لمس نا مشهود غیر قابل دید ...

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the block: به فروش گذاشتن ، برای فروش گذاشتن ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prosperousness: کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prosperousness: کامیابی موفقیت یا شکوفایی ( معمولا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

projected sales: میزان یا مقدار فروش پیش بینی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

presently: در حال حاضر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bill of fare: صورتحساب غلطه همون" منو" درسته یا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

effusive: گرم پرشور

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

a trifle: یه ذره ، یکم ، کمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ingratiating: دلچسب ملیح دل نشین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absentmindedly: با حواس پرتی از روی غفلت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pardonable: بخشودنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

malign: بدخواهانه Malign activities : اقدام ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustainable: با دوام

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runabout: سرگردان بودن چرخیدن اینور اونور رف ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: تاسف ( noun )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

slavery: برده داری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

quadruped: یابو الاغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

laugh out: خندیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hypocrisy: تزویر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demilitarization: پاک سازی یک منطقه از نیروهای نظامی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

harness: به عنوان اسم : مهار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geometrically: از نظر هندسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deep seated: ریشه ای اساسی ضروری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause and effect: علت و معلولی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dud: شکست هر چیزی که موفق عمل نکند : مثل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jot: نت برداری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forum: اجلاس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in another way: به بیان دیگر زمانی استفاده می شود ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

starkly: تماما کاملا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

daring: جسورانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prankster: مسخره باز ( معمولا با شوخی های عملی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at odds: *اختلاف نظر داشتن با کسی * They wer ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

springboard: سکوی پرتاب موقعیت هایی در زندگی که ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

value judgement: قضاوت بر مبنای ارزشهای شخصی ارزشگذا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slanted: گرایش دار - منحرف - متمایل متمایل ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in reference to: راجع به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unenthusiastic: بی شوق بی ذوق بدون شور و حرارت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frequently: به تناوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

across the country: سر تا سر کشور سراسر کشور همه جا ی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go down in history: در تاریخ ثبت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

common ground: اتفاق نظر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

burly: چغر و بد بدن ( :

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tenacious: ول نکن ( :

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsiveness: اجباری بودن بی اختیاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engineered: مهندسی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

TIC: تیک عصبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

underling: پایین مرتبه ( به خصوص از نظر موقعیت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sanitizer: ضد عفونی کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wearily: با خستگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wearily: با خستگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stealthily: دزدکی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

privatize: خصوصی سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

privatize: خصوصی سازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positive light: دید مثبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

check over: چک کردن بررسی دقیق جهت پیدا کردن خ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ring off: قطع کردن ( تماس ) قطع کردن تلفن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ring off: قطع کردن ( تماس ) قطع کردن تلفن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

semitism: یهودی گرایی یهودیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semitism: یهودی گرایی یهودیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skimpy: در مورد شلوار و لباس : کوتاه نامن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

skimpy: در مورد شلوار و لباس : کوتاه نامن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tactlessly: بی ادبانه با بی نزاکتی با بی تدبی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coeducationally: به طور مختلط مختلط ( شامل پسر و دخ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valuables: وسایل با ارزش چیزهای گرانبها اشیا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valuables: وسایل با ارزش چیزهای گرانبها اشیا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arrogance: خود بزرگ بینی غرور بیش از حد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

opinion poll: نظر سنجی به ویژه در مورد مسائل سیاس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearten: دلگرم کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hearten: قوت قلب دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonperishable: در مورد غذا و خوراکی : مدت دار غذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nonperishable: در مورد غذا و خوراکی : مدت دار غذ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

detainee: بازداشتی بازداشت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

infected with hiv: مبتلا به ایدز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

airiness: لطافت شادابی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

patronizer: حامی اسپانسر مشتری دائمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hornet: زنبور گاوی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hornet: زنبور گاوی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

din: سر و صدا ( noun )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coziness: راحتی دلنشینی گرمی ( صمیمیت ) دن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coziness: راحتی دلنشینی گرمی ( صمیمیت ) دن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bring along: کسی یا چیزی را با خود آوردن ( بردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

locksmith: قفل ساز کلید ساز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sit around: بست نشستن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

babyish: بچه گونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concierge: حراست ( معمولا در ساختمان های بزرگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

descendants: نوادگان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oenophile: شراب باز عاشق شراب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bibliophile: عشق کتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

loot: غنیمت جنگی ( n ) غنایم جنگی ( n )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

docile: در مورد حیوان ( اهلی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

docile: در مورد حیوان ( اهلی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

petting zoo: باغ وحشی که در آن حیوانات اهلی نگهد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

petting zoo: باغ وحشی که در آن حیوانات اهلی نگهد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

make a bed: مرتب کردن تخت ( تختخواب ، تخت بیمار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in prospect: •آینده •محتمل در آینده •چیزی که ان ...

٤ ماه پیش

مدال‌های محمد رومزی