تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

حرفه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خطابه وار، خطابه طور

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منظور، غذای خونگیـه. یه غذای مناسب و سالم

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انرژی هیجانی

پیشنهاد
٠

همین و بس، والسلام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیش رفتن، گذراندن، تلاش مستمر داشتن برای رسیدن به یک هدف

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[قدیمی] به معنای you can

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

جُربزه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبور از حدود / مرزها

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطابق علایق/ترجیحات کسی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

کار و زندگی، کار و بار

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چرا که نه.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[یاد گرفتن چیزی] در کودکی از مادر

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این دیگه چه حرفـیه!

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یا شاید / شایدم. . . ( وقتی حرفی زده شده و حالا احتمال دیگه ای وجود داره متضاد با اون حرف )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

راست می گه [در جواب کسی]

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چس مصنوعی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شُل بودن در انجام کار

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

درک نکردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادغام [چند چیز در یک چیز واحد]

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نشان دادن مسیر درست

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به نوعی، یه جورایی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

بی نهایت، به شدت، فوق العاده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

فقدان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمی ذارم، نمی خوام، راضی نیستم

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

ویراستار، سردبیر، تدوینگر، گردآورنده ( گزینشگر مجموعهٔ مقالات در کتاب هایی که چنین ساختاری دارن )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مجنون وار

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

اوج گرفتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبقت گرفتن، جلو زدن to pass sth while walking

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

با نیت دوستانه آمدن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تن کامه، شهوت ران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

ازدحام جمعیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لحظهٔ بالا رفتنِ پردهٔ نمایش، لحظهٔ شروع نمایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رفتن / حاضر شدن در جایی [با وجود عدم علاقه یا خجالت زده بودن یا موارد این چنینی]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کاش بشه، خدا کنه. . . در جواب صحبتی می آد و معنی امیدوار بودن می ده؛ اما برعکس hope so، قدری تردید توش وجود داره.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

[در فوتبال] تمام ضربات شروع مجدد بازی، شامل: ضربهٔ ایستگاهی، پنالتی، کرنر، اوت و شروع از خط دروازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

who cares

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to solve itself: خودش درست می شه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱. گزارش دادن ۲. مراجعه کردن / حاضر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

خیالت راحت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

خوردن مشروب تا هر اندازه [کم یا زیاد] که اثرات منفی اون در رفتار نمایان نشه. در کل یعنی طرف {{حد خودش رو می دونه}}

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

= hold their alcohol well در مورد فردی گفته می شه که مشروب خورده [هرچقدر] اما همچنان کنترل رفتارش رو داره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در بابِ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to make people laugh: خنداندن دیگران

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شیشَکی بستن: با دهن صدای گوز درآوردن [برای تمسخر دیگری]

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شفیق، بامحبت

پیشنهاد
٠

کاری را بهتر از دیگری انجام دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

absolute silence: سکوت مطلق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه ننه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقش مکمل/فرعی