تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

باز - فِرِسته

پیشنهاد

برای سهولت استفاده از این اصطلاح، بنده معادل �شاتوب ( اختصار عبارت شاخص توده بدنی ) � را پیشنهاد می کنم. شاتوب: شاخص توده بدنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جستجوپذیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برای چیزی له له زدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدون خط و خش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

گوشزد کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

سر و ته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

بازدارنده، حاجز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گفتمان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

الگو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی بندوبار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Make yourslef at home:راحت باش، فکر کن خونه ی خودته.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

بچه ننه. A favoured or favourite child.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کرم ریختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

آدمیان.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بی شرمانه ( معنی مجازی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

فکاهی، طنز

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مثال: Has stalled معن: از کار افتاده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

به طرز جالبی.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Button - up shirt: پیراهن دکمه ای.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

اتخاذ کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

کنار هم چیدن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

He laughed apologetically. لبخند تلخی زد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

تکه تکه شدن. برای مثال: The house broke and the man fell apart. خانه خراب شد و مرد زیر آن تکه تکه شد.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاری از کسی برآمدن. برای مثال: It suited him to break the law از او برمی آمد که قانون شکنی کند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

یواشکی رفتن، طوری که کسی متوجه نشود یا به آن شک نکند.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

هیجان انگیز، شعف انگیز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

از تبار کلینتون، پیرو سیاست بیل کلینتون، هوادار کلینتون، از نژاد کلینتون.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

در معنای مجازی : حریم Crash sb's gate حریم کسی را شکستن یا بدان تجاوز کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

قانع کننده ( در انجام کاری )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Be an insult to sb's mind باعث کدورت خاطر کسی شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

تشریف آورردن ( به طنز یا به احترام ) When you arrived here وقتی تشریفت رو آوردی ( محاوره ای ) وقتی تشریف آوردید ( رسمی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٣

اصطلاح Don't you dare! این کار را نکن! حتی فکرشم نکن!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

Not in that sense معنی : نه از آن نظر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

فکرش را از سرت بیرو کن، حتی فکرش را هم نکن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هر ساله

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Slip back into : به عقب بر گشتن ، دوباره سراغ کاری که در گذشته انجام میشده رفتن. مثل: Sliping back into old ways یعنی برگشتن سراغ راه های اشتباه قد ...