نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take it with a grain of salt: با شک وتردید به چیزی نگاه کردن جدی ...
٤ هفته پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go all out: سنگ تموم گذاشتن
٣ ماه پیش
نوع مدال

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-
همه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
swings: تاب
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
scuba tank: کپسول اکسیژن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lifesaving device: حلقه نجات غریق
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lifeguard station: قرارگاه نجات غریق
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
outdoor recreation: تفریحات خارج شهر
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
collect things: کلکسیون کردن اشیا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
console: دستگاه بازیهای ویدیویی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
knitting needles: میل بافندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
charging station: دستگاه شارژ انواع گوشی ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nature program: راز بقا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brass: سازهای برنجی ( مثل شیپور ، ترومبون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
float: سن متحرک در کارناوال و رژه ها
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
decorations: تزئینات
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
middle school: مدرسه راهنمایی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
forex: بورس ارزهای خارجی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
revising: تجدید نظر کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
graceful: باوقار
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
meet deadlines: کارهای ناتموم رو انجام دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
skinny: لاغر مردنی _ یا همون نی غلیون خودمو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sweat: 1. عرق_عرق کردن ۲. نگران ( چیزی ) ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
peoples: People جز کلماتی هست که اگه جمع بشه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stuffed: Stuffed animal = حیوون عروسکی که دا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sarcastic: کسی که طعنه و کنایه میزنه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
submissive: معنیه حرف گوش کن نمیده منظور کسیه ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tinker around: با چیزی ور رفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tweak: To tweak something یه تغییر کوچولو ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take it with a grain of salt: با شک وتردید به چیزی نگاه کردن جدی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nine out of ten times: نود درصد مواقع
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my hat's off to you: بهت افتخار میکنم برات احترام قائلم
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
veggies: عامیانه ی vegetables
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
veggies: عامیانه ی vegetables
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive someone crazy: To make someone upset or annoyed
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see you there: بعدا میبینمت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pick somone up: دنبال کسی رفتن مثلا: ساعت ۵ میام دن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
stock up on something: خریدن و ذخیره کردن چیزی در حجم بالا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stock up on something: خریدن و ذخیره کردن چیزی در حجم بالا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
do something up: سنگ تموم گذاشتن معمولا برای عروسی پ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
canine: دندان نیش
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vanity: خود بزرگ بینی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put some elbow into it: یکم زور بزن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
real state office: آژانس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tar baby: یه اصطلاحه زمانی بکار میره که یه کس ...
٤ ماه پیش