دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٨,٧٣٧
رتبه
رتبه در دیکشنری
٤٣٩
لایک
لایک
٣٦٤
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٣٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١٣ دقیقه پیش
دیدگاه
٠

درس نخوانده، تعلیم نیافته. امی مثال: Those who follow the Apostle, the untaught prophet آنهایی که از فرستاده و پیامبر امی پیروی می کنند. �الَّذِینَ ...

تاریخ
١٦ دقیقه پیش
دیدگاه
٠

۱. شاد شدن. خوشحال شدن. دل {کسی} خنک شدن از ۲. احساس غرور کردن. به خود غره شدن. به خود نازیدن. احساس شادی. احساس دل خنکی مثال: So do not let the ene ...

تاریخ
١٩ دقیقه پیش
دیدگاه
٠

پشیمان. نادم مثال: But when they became remorseful اما زمانی که آنها نادم و پشیمان شدند.

تاریخ
٢٨ دقیقه پیش
دیدگاه
٠

تحقیر کردن. شرمسار کردن. سرافکنده کردن مثال: His punishment in front of the other students humiliated the boy. تنبیه او در مقابل بقیه دانش آموزها پ ...

تاریخ
٣٠ دقیقه پیش
دیدگاه
٠

اژدرمار . افسانه یونان اژدها مثال: Thereat he threw down his staff, and behold, it became a manifest python. در آنجا او عصای خود را انداخت و بنگر آ ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.