پیشنهاد‌های راضیه موسوی خورشیدی (١٨٧)

بی واسطه

spatial fix آرایش فضایی، تمهید فضایی،

مبهم و غیرقابل تشخیص

تمام عیار

ساخت یابی

شی انگاری، چیز انگاری

ترکیب، ترکیب بندی

پیامد ناخواسته

تصمیمگیری های خرد و اندک اندک جلو رفتن با توجه به شرایط

تاریخ ناباوری

چند مرکزی، چند قطبی، مبتنی بر تمرکز زدایی

شدن، شوند مفهومی فلسفی است که به فرایندهای همیشگی پویایی، تغییر و دگرگونی جهان هستی دلالت دارد.

تشکل دایر

namely

نوشتار

بی توجه به زمان، نازمانی

نقل به مضمون: حضور داشتن و جاری بودن چیزها در یکدیگر در یک سطح هستی شناختی ( نوعی تفکر شبکه ای پویا ) ( در مقابل استعلا و سلسله مراتب وجودی ) معادل ...

مفهومی فلسفی از دلوز است که در فارسی �درون ماندگار� و �درون باشنده� ترجمه شده است که معادلهایی نارسا هستند. شاید معادلهای پیشنهادی زیر تا حدودی بتوا ...

پس کاوی، پس بینی کردن

تابعیت، زیرمجموعه بودن به طور ضمنی به مفهوم وابستگی نیز اشاره دارد

معرفی مشکل مورد پژوهش معرفی مسئله پژوهش

نقل به مضمون: حضور داشتن و جاری بودن چیزها در یکدیگر ( نوعی تفکر شبکه ای پویا ) معادل هایی مانند درون ماندگاری که در فارسی مصطلح شده اند، معنای اصلی ...

کارگزاری سازی، بنگاه سازی، واحدسازی

اقتضای زمان بودن/مقتضی سازی/بسترمندسازیِ زمان ( مقتضیات زمانی در بستر تاریخی - فرهنگی خاص ) ( در مقابل زمان استانداردشده کرونولوژیکی )

موردِ توضیح، ابژه ی توضیح چیزی که باید توضیح داده شود معادل explicandum

ابژه ی توضیح، مورد توضیح، چیزی که باید توضیح داده شود معادل explicandum

social malintegration یکپارچگی/همگرایی/ادغام کژکارکرد اجتماعی

یکپارچگی ناقص/کژکارکرد همگرایی ناقص/کژکارکرد ادغام ناقص/کژکارکرد

باور صادق مبتنی بر برهان

الهام بخش

ارزش گرا، ارزش سو

هنرهای اجرایی

در نظر نگرفتن

با حرف اضافه in: به نتیجه رسیدن ( یک بحث یا رخداد ) ، حاصل شدن، رخ دادن

دیرین، دیرینه، دور رس

duality دو جنبه ی متضاد یک چیز dichotomy دوچیز متفاوت یا متضاد

تفریدی، خاص نگر بودن

به کار گرفتن

نقش آفرینی

فرهنگ پذیری

به صورت اسم، به معنای �موجودیت منحصربه فرد� یا �عنصر منحصربه فرد� است

تنانگی، بدنمندی

گاهی به معنای دستاورد و ماحصل نیز هست

داننده، شناسا

واساخت، ساخت شکنی، ساخت زدایی

انتساب، نسبت دادن

نامتناسب تفکر یا عملی که تناسبی با شرایط/موقعیت ندارد

یک سر معلق

زمینه مندی، ریشه مندی

دوگانه انگاری، �یا این یا آن� انگاری Either/or thinking