تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

حیله کردن و فریب دادن.

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

فریبکاری.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

طَبَق کِش: حمال، بارکِش.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

مبتلایان به بیماریِ "آکله، ابرص، خوره. "

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شغل چشم پزشکی.

تاریخ
٥ روز پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شغلِ مامایی.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روبند پارچه مستطیل شکلی است که پوشاننده چهره زن می باشد. به آن نقاب نیز گفته می شود. قبل از اصلاحات رضاه، توسط زنان استفاده می شده است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی شلوار گشاد و چین دار بوده که از کمر تا مچ پای را می پوشانیده و تا قبل از سال ۱۳۱۵ خورشیدی، زنان می پوشیده اند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بازنشستگی، از کار ماندن، برکنار ماندن و. . .

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

خشنود کردن، راضی کردن.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دوسیه. [ دُ ی ِ ] ( فرانسوی ) دُسیه. به معنای پرونده.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کویچه: کوچه، محله کوچک، راه کوچک و تنگ ( کم عرض ) ، کم عرض تر و کوچک تر از کوی و خیابان. در آیین نامه راهنمایی و رانندگی آمده است که به معبری که عرض ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شیربچه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوش آمدگویی ها، درودها، سلام ها، خوش و بش هایِ هنگامِ ورود یا دیدار کسی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مورد اطاعت، اطاعت شده.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مَعروض: عرض داشتن، محترمانه بیان کردنِ چیزی در نزد کسی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به عرض رسانیدن، گفتن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مُوادَعَه: هم عهد و پیمان.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

وُشات: سخن چینان، خبرچینان، جاسوسان.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَعبَد: عابدتر، بنده تر.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَشجَع: شجاع تر، دلیرتر، بی باک تر و. . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اَسخیٰ: سخی تر، سخاتمندتر و. .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زاهدتر، پرهیزگارتر و. . .

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پاره ای، برخی، قسمتی.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مِروَحَه: بادبِزن.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به اصطلاح اهل کربلا به اوباش گویند. /پانویس ص۱۱۴ کتاب شیعی گری، احمد کسروی.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دَرْنَوَرْدْیْدَن: پیمودن، طی کردن راه.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنای دودمان و خاندان هم هست.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

السَنه: به معنای زبان ها/ در سخنرانی نادرشاه در دشت مغان آمده است و در پانویس ص۸۰ کتاب شیعی گری احمد کسروی، ویرایش محمد امینی درج شده.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جهان گشا، جهان گیر.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کُشِش: کشتن، قتل .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزیت و منفعت و سهمیه ای که فقط برای طبقه ای از خواص باشد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کُنشی؛ یعنی اینکه بدون واکنش نسبت به چیزی، مرتکب رفتار یا گفتاری شویم. مثلاً: به کسی توهین کنیم. متضاد آن: واکنشی مثلاً: در جواب توهین کسی، توهین کن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک نامهٔ مربوط به دهه بیست وزیر کشور نوشته شده �اجامیر و اوباش. . . . � که به نظر می رسید این کلمه از مصدر اجیر است و به معنای اجیرشدگان است، یعنی ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هَزْلاً: به طریق شوخی و هزل، چیزی را گفتن، نوشته ای را به زبان شوخی نوشتن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَقْلاً: به صورت نقلی، نقل کردن، روایت کردن از چیزی. . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بِدْعَتْ: نوآوریِ غیرمجاز در دین و مانند آن.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که رفته باشه زیارت امام رضا در مشهد، مشهدی نامند.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد

ظاهراً این کلمه ابداع زنده یاد احمد کسروی است که به پیراستن زبان فارسی و به کار نبردن زبان تازی اهتمام ورزیده بوده و یکی از کلماتی که ابداع کرده بود ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درباره آن جهان پندارهای بسیار پوچی را در مغزهای خود جا داده اند. کسی که مْرد در گور دوباره زنده گردد، و دو فرشته یکی �نکیر� و دیگری �منکر� با گرزهای ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نیروی نظامیِ رژیم.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مَأذَنَه: جایی که مؤذن، اذان گوید؛ مِناره، مِنار، گلدسته.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دستاق، یا دوستاق، به معنای محبوس، زندانی، دربند است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بَندِخانه: سیاهچال، زندان، جایی که انسان در آن به بند کشیده خواهد شد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فِریَه: دروغ، بهتان.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَقیمه: سخنی که مرقوم شده، نوشته شده، مکتوب شده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرقه ای که خود را شیعه دوازده امامی خوانند و حضرت علی را در �صفات� هم پایه و مشابه خدا دانند، به نوعی صفات خدا را در حضرت علی جویانیده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نَسمه: بنده، عبد.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روشن تر، زیباتر، نیکوتر، بهی تر. مثال: ملکوت اَبهی.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مُتَصاعِدین: بالارونده، صعود کننده. مفرد: متصاعد.