پیشنهادهای روح اله اسماعیلی سراجی (٤٢)
rugal folding of stomch: به چین های پر پیچ و خم درون مخاط معده یا حتی سایر روده ها اطلاق می شود.
یک تنکنسین تشخیصی است که از دستگاه سونوگرافی استفاده میکند. سونوگرافی کننده
کنار مهره های کمری
میزنای. لوله نسبتا طولانی و باریک که ادرار را از کلیه به مثانه منتقل میکند.
هر یک از قسمتهای انتهایی یک ارگان که در برابر قسمت دیگر قرار گرفته است. مثلا قسمت پشتی کلیه در برابر قسمت شکمی کلیه یا قسمت جلویی کلیه در برابر قسمت ...
hastrum: در واقع هر یک از قسمتهای کیسه مانند هر قولون هستند که منجر به ظاهر کیسه کیسه مانند قولونها خواهند شد. haustra جمع این واژه است.
در مورد سیاهرگ ها ترجمه ( احتقان ) برای این واژه بهترین ترجمه است. congestion of vein
pocket of peritoneal fluid: در این جمله به معنای ناحیه پُر از . . . . می آید.
بخشی از روده که وارد بخش دیگری شده است. در واقع نام دیگر آن بخش اهداشونده است.
بخشی از روده که بخشی دیگری از روده را در حالت توهم رفتگی تلسکوپی پذیرفته است. نام دیگر آن بخش پذیرنده است.
توهم رفتگی قولون - سکومی
مختل شدن یا ضعیف شدن توسط یک بیماری یا آسیب وارده
در دامپزشکی: توده ای تکان پذیر در جلوی سینه و زیر گردن گاو
اختلال در گام برداشتن، به طوری که گام های بلند یا کوتاه برداشته می شود.
اندامهای حرکتی شامل دست ها و پاها
محیط بسته که فرد یا حیوان قادر به حرکت نیست و نمیتواند با محیط بیرون ارتباط برقرار نماید.
sway test: آزمایش تاب دادن اسب به وسیله کشیدن دم به طرفین
پیش از خرید
محوطه ای با ابعاد محدود که معمولاً عاری از پوشش گیاهی است و برای دام پروری استفاده می شود
بالاتر. قدامی تر، بالایی، قدامی برای طناب نخاعی معنای بالاتر و برای مغز معنای قدامی تر را میدهد. مثال: cranial nerve signs indicate a lesion rostral ...
عوارض درمانی، عارضه یا بیماری خاصی که در اثر درمان به وجود می آید
شیر خوردن نوزاد از مادر
شرح حال
اوج و فرود، فراز و نشیب، صعود و سقوط، افزایش و کاهش، افت و خیز. طلوع و غروب، ظهور و افول
در علم چشم پزشکی بدان " چرخش رو به پایین" چشم میگویند.
در پزشکی به معنای ( خونرسانی کردن ) هم می آید
کم ارزش شمردن
در برخی موارد معنای ( له کردن ) نیز میدهد. در واقع له کردنی که تحت فشار ایجاد میشود.
استخوان پوشاننده : منظور همان استخوانی است که در جمجمه بیرونی تر از بخش استخوانی دیگر قرار دارد.
کج و معوج
در طب اسب: ناحیه پشتی محل تلاقی گردن به سر که در اثر افتادن اسب مستعد ضربه است.
در پزشکی: وضعیتی است که حین کما در آن دست ها خم شده روی سینه قرار میگیرد و پاها به صورت سفت باز میشوند.
شبیه حباب، برجستگیهای استخوانی گردمانند. تاولهای روی سطح پوست.
بدسنجی در قدم برداشتن
بز ماده بالغ ( بالاتر از یک سال ) مترادف میش در گوسفند
تزاییدی. مثلا proliferative Lesions به معنای ضایعات تزاییدی است. در واقع ضایعاتی که بر روی هم شروع به رشد میکنند و از سطح پوست بیرون میزنند.
ضایعات برآمده از سطح پوست یا در واقع جوشهای غیرچرکی
مثلا در این نمونه classical signs of disease بهترین ترجمه می شود علائم ثابت بیماری ( که همیشه از قدیم تا به امروز در بیمار دیده شده است ) classical= ...
فلس هایی که در قسمت پای پرنده که فاقد پوشش بر هست وجود دارد.
تحمل ایمنی. که در شرایطی طبیعی سلول های دفاعی بدن نسبت به سلول های خودی واکنش نشان نمیدهد. در شرایط بیماری برخی ویروس ها نیز سلول خودی تلقی شده و س ...
sequestration of neutrophils فرآیندی است که در طی آن نوتروفیلهای جریان خون در مویرگها دستگاه تنفسی و طحال گیر افتاده و از بین می روند.
گردش مجدد خون در بستر عروق بافتی خونرسانی مجدد