علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امام: یکی از دلایل معجزه بودن قران در اسر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کلاپیسه: کلاپیسه: ( کَ سَ یا س ) ( اِمر. ) ت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امشی: امشی: محلول حشره کش ، دارویی از موا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پتی: پتی: برهنه ، بدون کفش ، در زبان ترک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پژوهیدن: پژوهیدن: در پهلوی وزوستن wizōstan ب ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اصلاحیه: اصلاحیه: مطلبی که برای ترمیم - اصلا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست وزارت: دست وزارت ؛ مسند وزارت. ( یادداشت م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست برداشتن: از دست برداشتن ؛ از مسند دور کردن. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برده بودن دست: برده بودن دست ؛ فائق و چیره بودن بر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بازپسین: دست بازپسین ؛ دفعه آخر. سرانجام. عا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست پسین: دست پسین ؛ دست پس.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست باختن: دست باختن ؛ تسلیم کردن. ( آنندراج ) ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست گستاخ کردن: - دست گستاخ کردن ؛ تسلیم کردن. ( آن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست گرو: دست گرو ؛ از اصطلاحات بازی نرد است ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از چه دست: از چه دست ؛ از کدام فرقه و گروه ، ظ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست بلند: از دست بلند ؛ از نوع و جنس عالی و ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به هفتاد دست بازی براوردن یا بازی نمودن: - به هفتاد دست بازی برآوردن یا بازی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گستاخ دست: گستاخ دست ؛ چابکدست و جلد.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزد دست: مزد دست ؛ دستمزد. اجرت.

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لطیف دست: لطیف دست ؛ نرم دست.

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرم دست: نرم دست ؛ لطیف دست.

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نغز دست: نغزدست ؛که دست و پنجه ای هنرمند دار ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وردست: وردست ؛ دستیار و کمک

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یک دست به پیش و یک دست به پس داشتن: یک دست به پیش و یک دست به پس داشتن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یکدستی گرفتن کسی را یا چیزی را: یکدستی گرفتن کسی را یا چیزی را ؛ خو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بچه یتیم دراز است: دست بچه یتیم دراز است ؛ مزاحی است ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به دست سپرده است: دست به دست سپرده است ؛ از مکافات عم ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به دنبک هر کسی بزنی صدا می دهد: دست به دنبک هر کسی بزنی صدا می دهد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به رانکیش نمی رسد: دست به رانکیش نمی رسد ؛ مزاحی است ن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست در کاسه مشت بر پیشانی: دست در کاسه مشت بر پیشانی ؛ در حال ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست به سفره و مشت به پیشانی: دست به کیسه وعشق به دروازه ؛ اشاره ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست تکاندار تلخ است: دست دکاندار، دست فروشنده ، دست کاسب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست فروشنده تلخ است: دست دکاندار، دست فروشنده ، دست کاسب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش به دم گاو بند شده است: دستش به دم گاو بند شده است ؛ کاری ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دست کم گرفتن: - به دست کم گرفتن ؛ حقیر و بی قدر د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش چسب دارد: دستش چسب دارد ، دستش چسبناک است ؛ د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست شکسته وبال گردن است: دست شکسته وبال گردن است ؛ از تحمل ب ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش به پشتش نمی رسد: دستش به پشتش نمی رسد ؛چون داخل خانه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش به ته تاپو خورده است: دستش به ته تاپو ( یا به ته کیسه ) خ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش شیره ای است: دستش شیره ای است ؛ عادت به دزدی و ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش می خارد: دستش می خارد ؛ پول گیرش می آید. عوا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش را به هفت دریا شور کند بی نمک است: دستش را به هفت دریا شور کند بی نمک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کار می کند چشم می ترسد: دست کار می کند چشم می ترسد ؛ هر کار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستش به عرب و عجم بند شده است: دستش به عرب و عجم بند شده است ؛ دست ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست پائین: دست پائین ؛ دست کم.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کم گرفتن کسی یا چیزی را: - دست کم گرفتن کسی یا چیزی را ؛ حقی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست پر: دست پر ( با اضافه ) ؛ حد اعلی. اکثر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کم از فلان نداشتن: دست کم از فلان نداشتن ؛ با او برابر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست کم گرفته شدن: دست کم گرفته شدن ؛ خوار شمرده شدن. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بالاتر بودن دست از دست: بالاتر بودن دست از دست ؛ مجازاً، نی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بالا بودن: دست [ کسی ] بالا بودن ؛ برتر و فائق ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست از ماست: دست از ماست ؛ فتح و نصرت و نوبت وفر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست دست بودن: دست دست [ کسی ] بودن ؛ کنایه از تسل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست بنمودن: - دست بنمودن ؛ اظهار قدرت کردن. ( ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دستی داشتن بر کسی: دستی داشتن بر کسی ؛ حقی به گردن او ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و چنگ: دست و چنگ ؛ دست قوت و قدرت. رجوع به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست کسی جستن: از دست کسی جستن ؛ از او رها شدن : ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دست کسی جهیدن: از دست کسی جهیدن ؛ از اختیار و تصرف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دست کسی بودن کار: به دست کسی بودن کار ؛ در قبضه او بو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از دست: از دست ؛ از آزار. از بیداد. از تعدی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ز دست: ز دست ؛ مخفف از دست. از آزار. از بی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از هر دست: از هر دست ؛ از هر جانب. از هر سو. ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست اسیا: دست آسیا ( به اضافه ) ؛ دسته ٔآسیای ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست چپی و دست راستی: دست چپی و دست راستی ؛ مترتبان بر جا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست راست سمت راست: دست راست ؛ سمت راست. جانب راست. طرف ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست امر: دست امر ؛صدر و مسند وزارت و مسند حک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست خطر: - دست خطر ؛ مسندی را گویند که در آن ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پیکر: پیکر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پ ...

٢ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

جمله ای که بدان اشاره کرده اید در ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

محال: کلمه ( محال ) - به کسر میم - مصدر ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تبوء: کلمه ( تبوء ) به معنای جای گرفتن اس ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خوک: خوک تغییر یافته ی پگ ( pig ) در زبا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بلا نسبت: بلا نسبت: [عامیانه، اصطلاح] دور از ...

٢ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیخ به اب رسیدن: بیخ به آب رسیدن : ظاهراً به معنی رو ...

٢ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

اعتنا نکردن – توجه نکردن – به حساب ...

٢ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اشنان فروش: اُشنان فروش : اشنانی و اشنان گیاهی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

الف وحدت: الف وحدت : در اصطلاح صوفیه موجودات ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به محض: به محضِ : [عامیانه، اصطلاح] به مجرد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ددم وای: ددم وای: [عامیانه، اصطلاح] وای پدرم ...

٢ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بوسه بر پای خود دادن: بوسه بر پای خود دادن : شیفته ظاهر خ ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

افکانه: آبکانه در ریخت آفکانه وآفکانه در ر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب تابه: آبتابه در ریخت آفتابه وآفتابه در ر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سفیداب: سفیداب در ریختهای سفیداج و اسفیداج ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی نکاح زاده: بی نکاح زاده : حرامزاده، آنکه بی نک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

به یک سو افکندن: به یکسو افکندن : رها کردن، به کناری ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیت اخوه: بیت اخوه : بیت الاخوه، در علم احکام ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بیت بیماری: بیت بیماری : بیت المرض - خانه نهم، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بهار فشان: بهار فشان : شکوفه پاشان، گل افشان . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اب زیر پوست رفتن: آب زیر پوستش رفته است:کمی چاق شده ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایه 9 سوره کهف: آیه 9 سوره کهف. أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو دست به سربرنهاده: دو دست به سربرنهاده ؛ به تنگ آمده. ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یکی کردن باکسی: دست یکی کردن باکسی ؛ با او اتفاق کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یکی شدن: دست یکی شدن ؛ متحد شدن.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو دست و بازو در گردن کسی چنبر کردن: دو دست و بازو در گردن کسی چنبر کردن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دل ازدست رفته: دل ازدست رفته ؛ عاشق. دلشده : آن شن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دو دست پیش و پس بودن: دو دست پیش و پس بودن ؛ نادار و تهید ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیده بر دست کس کردن: دیده بر دست کس کردن ؛ چشم به دست کس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دهش دست: دهش دست ؛ سخاوت و بخشش و عطا. رجوع ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روی دست: روی دست ؛ مقابل پشت دست. رجوع به ای ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روی دست کسی رفتن: روی دست کسی رفتن ؛ در معامله ای بیش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ره به دست شدن: ره به دست شدن ؛ در راه آمدن. به تجس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیر دست اوردن چیزی: زیر دست آوردن چیزی ؛ مستولی شدن بر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زیردست بودن: زیردست بودن ؛ مطیع و فرمانبردار بود ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیردست کردن: زیردست کردن ؛ مطیع و فرمانبر کردن : ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرا دست کسی دادن: فرا دست کسی دادن ؛ سپردن و تسلیم کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دست برفشاندن: سر دست برفشاندن ؛ به بی اعتنائی دور ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دست تافتن: سر دست تافتن ؛ مقهور کردن : کنون دش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرا دست امدن: فرا دست آمدن ؛ پیش آمدن. به چنگ آمد ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دست فرماندهی برفشاندن: سر دست فرماندهی برفشاندن ؛ اشارت کر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سر دست گرفتن: سر دست گرفتن ؛ امداد واعانت کردن : ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاه دست: سیاه دست ؛ بخیل وممسک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیه دست: سیه دست ؛ سیاه دست. بخیل و ممسک

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فراخ دستی: فراخ دستی ؛ مقابل تنگدستی. دولتمندی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قلم دست: قلم دست ؛ اضافه تشبیهی. استخوان دست ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوی دست: قوی دست ؛ زورمند : قوی دست را فتح ش ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قوی دست شدن: قوی دست شدن ؛ زورمند گشتن : ولی تا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کام و دست: کام و دست ؛ مراد و سلطه و پیروزی : ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قوی دست گشتن: قوی دست گشتن ؛ پرزور شدن : همی هرچه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوتاه دستی: کوتاه دستی ؛ دسترس نداشتن به مراد و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوتاه کردن دست: کوتاه کردن دست ؛ سلب تسلط کردن. باز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوتاه دست: کوتاه دست ؛ آنکه دستش به مراد و مطل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوتاه گشتن دست: کوتاه گشتن دست ؛ از دخالت و از مداخ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کوته کردن دست: کوته کردن دست ؛ صرفنظر کردن. پرهیز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوته دست: کوته دست ؛ کوتاه دست : کند هر آینه ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گردیدن دست: گردیدن دست ؛ تغییر وضع و حال صورت ی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا افشاندن: دست و پا افشاندن ؛در وقت نزع و بسمل ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا اندازان: دست و پا اندازان ؛ در حالت دست و پا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا بریده: دست و پا ( پای ) بریده ؛ بدون دست و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا بوسیدن: - دست و پا بوسیدن . مرادف از دست و ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و پادار: دست و پا دار ؛ باجربزه ، مقابل بی د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پاچه شدن: دست و پاچه شدن ؛ دست پاچه شدن.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا زدگی: دست و پا زدگی ؛ نوعی حرکت شتر: لَبَ ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا سای: دست و پا سای ؛ سنگ پا ( در حمام ) .

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا شکسته بارامدن: دست و پا شکسته بارآمدن ؛ به طنز، رق ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و پا بسته: دست و پا بسته ؛ مغلول : بنده ای را ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا کوتاه: دست و پا کوتاه ؛ ضعیف.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا گرفتن: دست و پا گرفتن ؛ مانع و جلوگیر شدن.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا گم کردگی: دست و پا گم کردگی ؛ حالت و چگونگی د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا نهادن چیزی را: دست و پا نهادن چیزی را ؛ کنایه از ا ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا گیری: دست و پا گیری ؛ حالت و چگونگی دست و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پا نمودن: دست و پا نمودن ؛ دست و پا کردن. دست ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دامان: دست و دامان ؛ کنایه از توسل. ( آنند ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و تیغ داشتن: دست و تیغ داشتن ؛ نیروی بازو و مهار ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پنجه شما درد نکند: دست و پنجه شما درد نکند ؛ جمله ای د ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و پنجه: دست و پنجه ؛ ترکیب عطفی تأکیدی است ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و پنجه نرم کردن با کسی: دست و پنجه نرم کردن با کسی ؛ گلاویز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل: دست و دل ؛ به معنی قوت و همت. ( آنن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل بکار نرفتن: - دست و دل [کسی ] بکار نرفتن ؛ تمای ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست و دل پاکی: دست و دل پاکی ؛ کنایه از بی چیزی و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل داشتن: دست و دل داشتن ؛ همت داشتن. ( از آن ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل لرزیدن: - دست و دل لرزیدن ؛ بیم زده و ترسان ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دهان به اب کشیدن: دست و دهان ( دهن ) به آب کشیدن ؛ دس ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دهان: - دست و دهان ؛ نهایت قرب. چنانکه گو ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو به اب زدن: دست و رو به آب زدن ؛دست و رو شستن.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو به اب کشیدن: دست و رو به آب کشیدن ؛ دست و رو تاز ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و دل گشاده: دست و دل گشاده ؛ سخی و جوانمرد.

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو تازه کردن: - دست و رو تازه کردن ؛ دست و رو به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو شستگی: دست و رو شستگی ؛ وقاحت. ( یادداشت م ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست ورو شستن: دست و رو ( روی ) شستن ؛ دست و رو به ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یکدیگر گرفتن: دست یکدیگر گرفتن ؛ دست در دست دیگری ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و رو ناشسته: - دست و رو ناشسته ؛ناچیز. ناکس. ( ی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست وفا: دست وفا ؛ اضافه استعاری : دست وفا د ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گردن گشتن با کسی: دست و گردن گشتن با کسی ؛ کنایه از ک ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گردن: دست و گردن ؛ دست بگردن. ( یادداشت م ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست ولایت: دست ولایت ؛ اضافه استعاری : بر آن و ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان شدن با کسی: دست و گریبان شدن با کسی ؛ دست به گر ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان: دست و گریبان ؛ دست به یقه. دست به ی ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست یافتن بر کسی: دست یافتن بر کسی ؛ بر او قاهر و غال ...

٢ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست و گریبان بودن: دست و گریبان بودن ؛ درگیر و گلاویز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عین: عین: ( در زبان عربی ) ابری که از سو ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گروه: گروه ( Groupe ) : [اصطلاح جامعه شنا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گناه: گناه: گناه در پهلوی وناس winās و ون ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تیغ: تیغ را آب کردن :نور خورشید را از می ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مردم: "مردم" در تاریخ بیهقی به معنی طر فد ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هو: هُوْ: هو مخفف هُوَ که در عربی ضمیر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندوه بردن: اندوه بردن: غم خوردن. ( مرزبان نا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امور سیاسی: امور سیاسی: کارهای تنبیهی. ( مرزب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

امضای عزیمت: امضای عزیمت: گذراندن اراده. ( مرز ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ارتکاب جرایم: ارتکاب جرایم: مرتکب جرم ها شدن. ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوارض ملمات: عوارض ملمات : عارضه های نازک شده . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عوارض حاجات: عوارض حاجات : عارضه های نیاز ها . ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شب: روز کسی به شب کشیدن: تمام شدن آن. ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تپیدن: تپیدن/طپیدن: این واژه فارسی است و ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خوف: خوف وخشیت هر چند در لغت به یک معنی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشدید: تشیید/تشدید: این دو کلمه را نباید ب ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

حال کسی را گرفتن: حال کسی را گرفتن : [عامیانه، کنایه ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

بلند: بلند: بلنددر پهلوی در همین ریخت بکا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

خاتم: خاتم : نگین و انگشتری، کنایه از نشا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

مونولوگ: مونولوگ [اصطلاح ادبی ]:مونولوگ یا ت ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

نیک: نیک : دکتر کزازی در مورد واژه ی نیک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قطران: قطران: ماده سیاه رنگی که از شیره در ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اپیدمیولوژی: اپیدمیولوژی ( همه گیرشناسی ) : [ اص ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اورتور: اُورتور : [اصطلاح موسیقی ]اُورتور ق ...

٢ ماه پیش

مدال‌های علی باقری