پیشنهادهای سعید پارساپور (٤٦)
حالا متوجه شدم، تازه ملتفت شدم ، الان یادم افتاد.
بی اطلاع، بدون آگاهی ، عامی ، کم تجربه ، ناشی، فارغ از موضوع ، بی خبر ، صرافت نداشتن در مورد موضوع و یا بی خبر بودن از مطلبی یا چیزی
انزوا طلب ، گریزان از جمع ، گوشه گیر ، نجوش ، غیر اجتماعی ، تکرو
فرد منزوی و تکرو ، نجوش، انزوا طلب
طبقه اغنیا ، از ما بهتران ، آقا زادگان، سلطه اشراف ،
نهنگ دریائی
بازنمائی، تغییر وضعیت ، تغییر جهت ، تعیین موقعیت
بازار ، محل تجمع عرضه کنندگان کالا ، محل بساطی ها و فروشندگان. بازار روز ، محل فروش اجناس .
بازار محلی ، بازارچه ملی ، تفرجگاه مردمی ، محل نمایش و ارائه کالا و نشانه های بومی ، محوطه ای که به یادبودهای تاریخی اختصاص یافته مانند ناشنال مال ام ...
Stock counting, Stock Audit, stock survey. Warehouse count, warehouse audit, warehouse survey
با تمام توان برای انجام کاری مهیا شدن.
ابراز شده ، واقعی ، بدون پیرایه ، اصلی
در پرده ، پوشیده شده ، در لفافه ، وانمود شده ، ملبس شده ، پنهان شده ، تغییر ظاهر یافته ، منقلب شده ، غیر واقعی
بدون پوشیدگی ، تغییر نیافته ، دستکاری نشده ، تغییر ظاهر نیافته، بدون استتار ، بدون تقلب ، وانمود نشده ، در پرده قرار داده نشده ، بدون پیرایه ، بی پرد ...
Transmission ، سیستم انتقال نیرو در ماشین ، مبدل انتقالی
در حال غرق شدن ، غریق
موجود زنده ، حیوان
زدودن ، برداشتن ، رفع کردن
حادثه غیر قابل جبران، واقعه ناجور
زبر ، نا صاف، خشن ، ساینده ، سمباده
سلولیت نوعی ابتلای پوست به عفونت والتهاب ناشی از باکتری از نوع استافیلوکوک یا استرپتوکوک است که عموماٌ با ورم ، التهاب و حساسیت و درد در ناحیه ای از ...
نام نوعی جت جنگنده در اختیار نیروی دریائی ، با قابلیت نشستن و برخاستن عمودی بر روی باند های کوتاه و ناو های هواپیما بر و دارای امکانات قابل بهره گیری ...
قابل تجزیه بطور طبیعی ، تجزیه پذیر بصورت طبیعی
بواسطه اینکه ، به علت اینکه ، در نتیجه اینکه ، در اثر اینکه .
مهمیز، سیخونک، محرک ، انگیزنده ، عامل حرکت ، امید
، سطحی ، عامیانه
همکاری ، ارتباط دوجانبه، بده بستان ، آمیزشی ،
عدم تعادل ، حالت نا آرامی ، ریپ زدن موتور ماشین.
تکیه دادن
تا ته سرکشیدن، برو بالا ( در نوشیدن مشروب یا آشامیدنیها ) ، ته بطری ( ظرف ) را در آوردن ،
چسبندگی ، کشش پذیری ، مالش،
شامی
سنگین، تحمل ناپذیر ، توان فرسا
غذای آماده ، شبه غذا ، غذای ناسالم
ور رفتن، پیله کردن، دستکاری کردن ، بند کردن به چیزی
همسان، معادل ، برابر
رهنوردی ، مسافت پیمائی، رهسپاری، پیمایش، طی سفر، پیمودن راه ، گذران،
ایجاد رابطه دوستانه ، برقراری رابطه نزدیک
برای واژه ترکیبی " Gross examination " معادل" آزمایش کلی" پیشنهاد مینمایم . برای واژه " Gross" علاوه بر مطالب اعلام شده معانی سخیف، درشت، زشت، رکیک ...
مقرر، الزامی ، واجب
مغرضانه ، جهت دار، متمایل، سودار ، غیر منصفانه،
پیشینیان
باز شده، از بسته بندی خارج شده ، از تحت کلید در آمده، باز ،
مجرا،
ignorable
فوران ( آب ) ، پاچیدن ( پاشیدن )