پیشنهادهای صبا راد (١٧)
١
٤ سال پیش
٦
فکر کردن به معنی حدس زدن
٤ سال پیش
٧
ترک کردن
٤ سال پیش
-٢
زخمی کردن
٤ سال پیش
٨
گیر انداختن With this play , I will catch the king من با این نمایشنامه، پادشاه را گیر می اندازم.
٤ سال پیش
١
شب های آتشین
٤ سال پیش
٢
استفاده کردن You never made the most of it ( تو هیچ استفاده ای ازش نکردی )
٤ سال پیش
-١
تعجب کردن
٤ سال پیش
٣٧
تجسم کردن
٤ سال پیش
١
گریه ی مردم
٤ سال پیش
٢
آزادی
٤ سال پیش
٤
تعدادی از مردم
٤ سال پیش
٠
این آسانسور چقدر طولانیه
٤ سال پیش
٧
گنده؛ بزرگ
٤ سال پیش
٢٣
اتفاقا
٤ سال پیش
٣٤
دهنت صاف
٤ سال پیش
٠
صدای مهیب
٤ سال پیش
٢٥
a bomb went off به معنای منفجر شدن یک بمب است .