سجاد مصلحی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humorist: طنز پرداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorist: طنز پرداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coordinate plane: صفحه مختصات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coordinate plane: صفحه مختصات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exothermic: گرماده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exothermic: گرماده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candela: unit of luminous intensity

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steradian: unit of solid angle

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before our very eyes: directly in front of us ; while we ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

performer: اجرا کننده - هنرمند - ( تئاتر ) باز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cap rock: ( نفت ) سنگ پوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

igneous: igneous rock:سنگ آذرین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

igneous: igneous rock:سنگ آذرین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metamorphic: دگرگونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metamorphic: دگرگونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isotope: ایزوتوپ - هم مکان اتم های یک عنصر ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accelerating: شتاب دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

devastated: Extremely sad or shocked

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go far beyond: To exceed the expected or usual bou ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grief: Extreme sadness specially because s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grief: Extreme sadness specially because s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make look cool: Make something seem fashionable att ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what keeps me going: What gives me hope and encouragemen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gut: feeling

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

enquiry: سؤال - پرسش - جست و جو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk: Walks of life : ابعاد زندگی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stargardt: نوعی بیماری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

workweek: The hours or days of work in a cale ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

autoworker: The person employed in the automobi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prodigy: Prodigy is a young person with exce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prodigy: Prodigy is a young person with exce ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hot tongs: وسیله ای برای فر دادن مو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

PR: Public Relations :روابط عمومی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rely on: وابسته بودن به - متکی بودن به - حسا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nitride: یون نیترید با سه بار منفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paired: جفت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paired: جفت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: تکانه - اندازه حرکت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

result in: منجر شدن به - انجامیدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider web: تار عنکبوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: Begin doing a job or activity

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fishing line: نخ ماهیگیری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trainability: the ability to be trained

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

renewable: تجدید پذیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucrose: ساکاروز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucrose: ساکاروز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

server: سرور - خدمات رسان

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cancelation: the action of canceling something

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graphical: نموداری

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عندیت: قرب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solubility: حلالیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solubility: حلالیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrate: آبپوشیده شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydrate: آبپوشیده شدن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nondissociating: غیر قابل تفکیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genres: ژانر

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

numerical evaluations: محاسبات عددی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نحج: رستگاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arsenate: آرسنات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actionability: being able to act upon being actio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well educated: تحصیل کرده - درس خوانده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

regulate: قانونمند کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cardiovascular: قلب و عروق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take on: ( کار، مسئولیت ) گرفتن - قبول کردن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cascade: مجموعه ای از آبشار های کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: لذت - خوشی - شادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testimony: وصیت نامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrift: thrift shop: store that sell used g ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of: 1 - از روی، به خاطرِ 2 - خارج از

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all sunshine: always happy

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonna: Abbreviation of going to

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take issue: disagree with

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

take issue with: disagree with

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: give an opinion about something

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gotta: abbreviation of got to

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: نیاز شدید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vertice: راس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertice: راس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gry: an old English measure for length

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chihuahua: نوعی حیوان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muon: an elementary particle

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mph: abbreviation of miles per hour

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mph: abbreviation of miles per hour

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simile: آرایه تشبیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simile: آرایه تشبیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

personification: آرایه تشخیص - جان بخشی به اشیاء

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

thrilled: هیجان زده - ذوق زده - خوشحال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

casual: ۱ - اتفاقی - تصادفی ۲ - غیر رسمی - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dashed: خط چین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dashed: خط چین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

put forward: پیشنهاد کردن - عرضه کردن - ارائه کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subduction: ( زمین شناسی ) فرو رانش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

get together: دورهمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

landmark: رویداد بزرگ - حادثه دوران ساز - نقط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

live on: ( خاطره، نام ) زنده ماندن - باقی ما ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: make - up session : extra session ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی احتیاطی: carelessness

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cornus mas: زغال اخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ductility: چکش خواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stowage: انبارش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play up: misbehave

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: توپر solid sphere: کره توپر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self assured: با اعتماد به نفس ( صفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuing: مستمر - مداوم - بی وقفه - پیوسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

button up: ( فعل ) بستن دکمه های لباس Button u ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zoonotic: means that they transmit from anima ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrostatic: ایستابی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principality: a country that is ruled by a prince

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatic: 1 - چشمگیر - شگرف - فوق العاده 2 - ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequentially: به طور پی در پی به طور متوالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expansivity: قابلیت انبساط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prolonged: طولانی شده

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ethyne: اتین یا استیلن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethene: اِتن یا اِتیلن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fatter: چاق تر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ammonium: کاتیون آمونیوم با فرمول شیمیایی NH4

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strontium: عنصر استرانسیم

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

garbage: ما زباله را در این محفظه قرار می ده ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

escalator: من پله برقی دوست ندارم. من با پله ه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

once: او به مادرش ماهی یک بار زنگ میزند.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

once: او قبلاً یک معلم بود.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

certain: تو نباید در مورد برنده شدن خیلی مطم ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the: نخست وزیر - صدر اعظم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: اگر تو دوست داری، مامی تونیم بریم ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confide in: هیچ کس در اینجا نیست که بتوانم به ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurt: وقتی افتادم دستم صدمه دید.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand up for: آیا شما از من دفاع ( پشتیبانی ) خوا ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های سجاد مصلحی