سجاد مصلحی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

quadriplegic: Paralyzed in all four limbs کسی که ...

٣ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قهرا: به زور - اضطراراً

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قهرا: به زور - اضطراراً

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اسائه: بدی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوام: بسیار قیام کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

would prefer: ترجیح دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whats up: چه شده است؟

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at present: در حال حاضر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

only just: تازه - همین الان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

only just: تازه - همین الان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

electoral: انتخاباتی، ( مربوط به ) انتخاب کنند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

immune system: سیستم ایمنی بدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inquisition: دادگاه تفتیش عقاید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inquisition: دادگاه تفتیش عقاید

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for instance: برای مثال - به عنوان نمونه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

instead of: به جایِ - در عوضِ - به جای اینکه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناکثین: پیمان شکنان دشمنان حضرت علی ( ع ) د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قاسطین: ستمگران دشمنان حضرت علی ( ع ) در جن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قاسطین: ستمگران دشمنان حضرت علی ( ع ) در جن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مارقین: خوارج دشمنان حضرت علی ( ع ) در جنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مارقین: خوارج دشمنان حضرت علی ( ع ) در جنگ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at once: به طور همزمان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

subway train: مترو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

subway train: مترو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

barely: نه چندان - به ندرت - بسیار کم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

magician: شعبده باز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

notice: To notice something is to see it fo ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prison break: نام یک فیلم امریکایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nancy: نانسی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jimmy: اسم خاص مذکر - جیمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

Move: انتقال دادن - نقل مکان کردن - احساس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cool: If the weather is cool it is a litt ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

snowboarder: کسی که اسنوبرد بازی می کند.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snowboarder: کسی که اسنوبرد بازی می کند.

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dartboard: سیبل دارت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

how do you do: خوشوقتم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

household: A household is all the people who l ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

polite: When someone is polite they are act ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let out: ( جیغ، فریاد و غیره ) زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

susan: اسم خاص مؤنث - سوزان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

susan: اسم خاص مؤنث - سوزان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

military: The military is the armed forces of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colony: A colony is a country controlled by ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

debate: To debate is to seriously discuss s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

on several occasions: چندین بار - به دفعات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on several occasions: چندین بار - به دفعات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

open to: پذیرایِ - آماده ی شنیدنِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

persuasive: قانع کننده - متقاعد کننده - ترغیب ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

broad: If something is broad, it is wide

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at a time: هر دفعه - هر بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

at times: گاهی - بعضی وقت ها - گاه گاهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have a good time: اوقات خوشی داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tera: اسم خاص مؤنث

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

authority: Authority is the power that someone ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

plenty: To have plenty of something is to h ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ought: If someone ought to do something th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ought: If someone ought to do something th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genius: A genius is a very smart person

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gentle: Someone who is gentle is kind and c ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interfere: To interfere is to cause problems a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lift off: ( موشک و غیره ) بلند شدن - پرتاب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lighting: ( عمل ) روشن کردن - نورپردازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

light bulb: لامپ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in spite of: علی رغمِ - باوجودِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

super: Super means really good

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

super: Super means really good

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wetland: ناحیه مردابی - زمین باتلاقی - باتلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in pairs: دو تا دو تا - جفت جفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hunt: شکار کردن - به شکارِ. . . . . . رفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hunt: شکار کردن - به شکارِ. . . . . . رفت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

breakaway: ( سرزمین، ایالت ) تجزیه شدن - جدا ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concerning: درباره ی - راجع به - در خصوصِ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

community: The community is a group of people ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reactant: واکنش دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactant: واکنش دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

electronic configuration: آرایش الکترونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bold faced: boldfaced words کلمات ( با فونتِ ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

adjudicator: A judge or arbitrator especially in ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anti derivative: ضد مشتق - پاد مشتق - انتگرال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rational: عدد گویا - مجموعه اعداد گویا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

humorist: طنز پرداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humorist: طنز پرداز

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coordinate plane: صفحه مختصات

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coordinate plane: صفحه مختصات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exothermic: گرماده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exothermic: گرماده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

candela: unit of luminous intensity

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

steradian: unit of solid angle

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

before our very eyes: directly in front of us ; while we ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cap rock: ( نفت ) سنگ پوش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

igneous: igneous rock:سنگ آذرین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

igneous: igneous rock:سنگ آذرین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

metamorphic: دگرگونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metamorphic: دگرگونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isotope: ایزوتوپ - هم مکان اتم های یک عنصر ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

accelerating: شتاب دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grief: Extreme sadness specially because s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grief: Extreme sadness specially because s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gut: feeling

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

walk: Walks of life : ابعاد زندگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

workweek: The hours or days of work in a cale ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prodigy: Prodigy is a young person with exce ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nitride: یون نیترید با سه بار منفی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paired: جفت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paired: جفت شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

momentum: تکانه - اندازه حرکت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

result in: منجر شدن به - انجامیدن به

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spider web: تار عنکبوت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take up: Begin doing a job or activity

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

trainability: the ability to be trained

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucrose: ساکاروز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucrose: ساکاروز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

server: سرور - خدمات رسان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

graphical: نموداری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solubility: حلالیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solubility: حلالیت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrate: آبپوشیده شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hydrate: آبپوشیده شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

genres: ژانر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arsenate: آرسنات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

actionability: being able to act upon being actio ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

well educated: تحصیل کرده - درس خوانده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cardiovascular: قلب و عروق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cascade: مجموعه ای از آبشار های کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: لذت - خوشی - شادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

testimony: وصیت نامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thrift: thrift shop: store that sell used g ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gonna: Abbreviation of going to

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take issue: disagree with

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weigh in: give an opinion about something

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gotta: abbreviation of got to

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

vertice: راس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vertice: راس

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gry: an old English measure for length

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chihuahua: نوعی حیوان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

muon: an elementary particle

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mph: abbreviation of miles per hour

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mph: abbreviation of miles per hour

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

simile: آرایه تشبیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

simile: آرایه تشبیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dashed: خط چین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dashed: خط چین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make up: make - up session : extra session ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی احتیاطی: carelessness

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ductility: چکش خواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stowage: انبارش

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play up: misbehave

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solid: توپر solid sphere: کره توپر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

self assured: با اعتماد به نفس ( صفت )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

continuing: مستمر - مداوم - بی وقفه - پیوسته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zoonotic: means that they transmit from anima ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hydrostatic: ایستابی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

principality: a country that is ruled by a prince

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequentially: به طور پی در پی به طور متوالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

expansivity: قابلیت انبساط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prolonged: طولانی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ethene: اِتن یا اِتیلن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ammonium: کاتیون آمونیوم با فرمول شیمیایی NH4

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strontium: عنصر استرانسیم

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go out: اگر تو دوست داری، مامی تونیم بریم ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confide in: هیچ کس در اینجا نیست که بتوانم به ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurt: وقتی افتادم دستم صدمه دید.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand up for: آیا شما از من دفاع ( پشتیبانی ) خوا ...

٤ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های سجاد مصلحی