پیشنهادهای زینب سرآمد (١٨٨)
علاوه بر معانی ذکر شده: زن قوی که بجای همسرش که به جنگ رفته کار می کند.
نوعی تزئین برای روی انواع شیرینی و دونات که از شکر، سفیده تخم مرغ و رنگهای خوراکی تشکیل شده است. اولین بار ملکه الیزابت جهت تزئین کیک عروسی اش با شاه ...
I have got to go باید بروم، مجبورم بروم
rush up یورش بردن حمله کردن باعجله کاری را انجام دادن
قتل قضایی فردی بی گناه اعدام فردی بی گناه ( وقتی روند رسیدگی به پرونده عادلانه نباشد )
A late 1990s scandal in Russia رسوایی مالی در روسیه مانند رسوایی Watergate در آمریکا در زمان نیکسون
تحمل خطر برای منافع بالاتر، پذیرفتن خطر جهت سود بیشتر
To talk to someone in a friendly and open way, usually in bars and pubs
در تنگنا قرار گرفته، در تنگنا قرار داده شده، I was sandwiched between two women on the bus
the more The more you work, the more you gain هر چقدر بیشتر کار کنی بیشتر بدست می آوری
به انحصار خود درآوردن، انحصاری کردن، انحصار طلبی، مالکیت فردی، گرفتن امتیاز انحصاری چیزی
این یک عبارت اصطلاحی است به معنای چیزی را از چیز دیگر گرفتن یا دور کردن: I just got off of the bus در موقعیت های غیر رسمی استفاده می شود و گاهی of حذ ...
۱. نوعی شیرینی گرد حاوی عسل و شکر تقریبا شبیه نون خامه ای که بصورت بسته بندی در مغازه هم فروخته می شود. معانی محاوره ای دیگر: ۲. Sweetheart ۳. Darlin ...
خود فرمانی، خود گردانی، خود هدایتی Making your own decisions rather than being told what to do by other people, independence but not completely
The final part of a speech to 1. remind of the main points 2. influence their emotions
منو همینجا پیاده کنید.
Any form of communication that can injure a third person's reputation
renal = کلیوی، مربوط به کلیه colic = قولنج، درد ناگهانی
خویشاوند مذکری که رابطه خونی با شما دارد حتی اگر شما از وجود او بی اطلاع باشید. The king died in October and was succeeded by his kinsman, Fredrick
تعریق، عرق ریختن
سنگ ساب صیقل دهنده سطوح ( اعم از چوب، سنگ، پلاستیک، . . )
گور زن غول ( روح خبیثی که اموال مرده را از قبرش می دزدد ) مرده خوار دزد قبر سارق قبر
a card that has information about a list of food لیست غذا، فهرست خوراکیها، فهرست غذاها
a group of close male friends who share a common goal
پیشگام، پیشقدم لقب مادام کوری
گذشته foul به معنی خطا کردن در یک مسابقه ورزشی One of the defenders fouled Smith.
اینه که She is really kind, that's why her friends admire her.
اشاره تصادفی به چیزی یا کسی، بطور مستقیم یا غیر مستقیم: The speaker alluded to his fame گوینده بطور تلویحی به شهرتش اشاره کرد.
at all= in any way به هیچ وجه، اصلا، ابدا معمولا به تنهایی در جملات سوالی و منفی می آیدو برای تاکید بیشتر: Alex hasn't study at all ولی با کلمات دیگر ...
. . . hasn't studied at all.
علاوه بر معانی ذکر شده مخفف این کلمات است: Anorectal Malformation رشد غیر طبیعی آنال به دلیل نقص مادرزادی www. darmankade. com
رحمت الهی، بخشش الهی، رحمت خدایی
have the most important position If something takes pride of place , you put it in the best position A photo of his grandparents took pride of placeo ...
Circumstances: رویداد، شرایط، کیفیات، تشریفات، مقتضیات، اوضاع
متداول ترین رایج ترین شایع ترین معمول ترین متعارف ترین
To use trickery actions to hide something or get something حیله، عذر، بهانه، طفره رفتن، گریز
بسیا صرفه جو
directed or designed to destroy submarines ضد زیر دریایی، نابود کننده زیر دریایی
کسی که فکر می کند مهمتر از دیگران است. She is always a bit full of herself
دلتنگ کننده، پریشان کننده، ملالت انگیز، هوای گرفته، دلگیر، اندوهگین
محلی برای فرار از مالیات، مفری برای تخفیف و کاهش مالیات
find it hard to decide دو دل بودن
Scowl at someone ترشرویی کردن، اخم کردن
انتطار داشتن، چشم داشتن، منتظر بدنیا آمدن فرزند بودن
هواپیمای جت، کهربای سیاه، خروج سریع گاز، سنگ موسی، مهر سیاه، فوران
۱. تخته موج سواری بادبان دار ۲. موج سوار
To wait until the end of a difficult event or situation They saw out the strong storm at home آنها تا پایان توفان سخت در خانه منتظر ماندند.
Having just the essential things is better than having unessential things
مشیت تقدیر مقررات محلی
من نمی توانم تحمل کنم I can't bear having pets at home