تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

نفع شخصی در کاری داشتن ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

نقطه ضعف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تقلید کردن - ادای کسی را در آوردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

دارایی بی فایده

پیشنهاد
٩

وصله ی ناجور ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

آدم حالگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

مایه ی افتخار، موجب سر افرازی{اصطلاح}

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

نکته منفی چیزی ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

اصطلاح به معنی گربه شور کردن، کار را سرهم بندی کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد پولدار ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

چیزی نمانده، راهی نیست{اصطلاح}

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

وضع ناجور ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

دمار از روزگار کسی در آوردن ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

پیشامد ناگهانی ( اصطلاح )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

بازیچه، آلت دست

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

بیراهه، ناکجاآباد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناخوانا - بد خط

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

لحظه های نفسگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو میشکونن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مضطرب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦٤

رد پا. . . truck میشه کامیون نه این کلمه!

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

با توجه به این موضوع. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بی پرده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

تامین بودجه کردن - امور مالی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

1 ) کسب کردن 2 ) سود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

get along

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

لغو کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

دردسر ( trouble )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

گفته ی بی دقت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٤

هیت یعنی آهنگایی که همه گیر میشن، یا مردم خیلی زمزمه میکننشون و تو ماشینا زیاد پخش میشن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی جام شراب، جام شراب لوکس )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

یعنی از تو ماشین به کسی شلیک کردن و کشته شدن )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقده ای شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

نوعی رقص با لرزش فراوان بدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

تمام شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

یعنی ادای احترام کردن نسبت به ارشدتر از خود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

بالا نشین ( درمورد ملکه و پادشاه که بالا می نشستند )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

قیافه گرفتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

she’s got me twisted من به دو بخش تقسیم شدم بخشی پیش اون و بخشی پیش خودم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤

( راهی معمولا چوبی و باریک که بر روی ساحل ساخته میشود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

کارهای عجیب و غریب کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

نوعی مشروب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

صلیب She had a cross around her neck یه گردن بند صلیب روی سینش داشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

هر چیزی که عمر را کوتاه می کند

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣

من قبلا حالتو گرفتم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مهمان کردن به چیزی Tex treated everyone to free drinks تکس همه را به نوشیدنی مجانی مهمان کرد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٩

چوب خط |||

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

کسی را دست انداختن و متلک پروندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

physical education

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

25 امین سالگرد ازدواج زن و مرد