شیرین زمانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on the safe side: to be on the safe side جانب احتیاط ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

out there: غیر متعارف - غیرمعمول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

danger signal: آژیر خطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

top end: بهترین - گران قیمت ترین شرایطی که ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

game changing: شدیدا نتیجه بازی را تحت تاثیر قرار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in the making: در فرایند ساخت یا ایجاد چیزی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hand off: واگذاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go well beyond: بسیار فراتر از چیزی پیش رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

go too far: زیاده روی کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

overinvest: بیش از حد سرمایه گذاری کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at that point: = at this point تا این لحظه - تا کن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pet project: پروژه، فعالیت یا هدفی که به دلایل ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play into: کمک به حمایت از چیزی مانند یک ایده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

razor blade: تیغ اصلاح

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

on par with: برابر بودن - به همان اندازه بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross disciplinary: = interdisciplinary میان رشته ای،

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shed light on: روشنگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duplicate: نمایش/نشان دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best in class: برگزیده در نوع خود، بهترین درجه یک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make business sense: کمک به موفقیت کسب و کار if somethin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cannibalize: استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cannibalize: استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bells and whistles: [تجهیزات جانبی ، ساز و برگ] اصطلاحی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bells and whistles: [تجهیزات جانبی ، ساز و برگ] اصطلاحی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flat rate: نرخ ثابت نرخ یکنواخت ، نرخ یکسان ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flat rate: نرخ ثابت نرخ یکنواخت ، نرخ یکسان ، ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cat scan: سی تی اسکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cat scan: سی تی اسکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( مجازی ) ناخودآگاه بدون تعمق و تفک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sales pitch: جذب مشتری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

from the get go: از ابتدا US, informal : from the ve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pain point: business ) a problem or need a busi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

doorbuster: در سال های اخیر رقابت بین فروشنده ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knee jerk: ( of a response ) automatic and unt ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

afterthought: نوش دارو پس از مرگ سهراب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

low ball: low ball برای جلب مشتری هزینه را کم ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

untapped market: بازار دست نخورده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biotech: زیست فناوری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biotech: زیست فناوری

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fields of interest: زمینه مورد علاقه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

re examination: ( Noun ) امتحان مجدد، آزمودن دوباره ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

advisory board: هیئت مشاوره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advisory board: هیئت مشاوره

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nonexistent: معدوم ، نابوده ، ناموجود

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spinneret: اسپینرت رشته ساز، نخ ریس، صفحه ای ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flow chart: فلوچارت رَوَندنما یا فلوچارت ( به ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rating: رتبه بندی شده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

varying: از x تا y متغیر است. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varying: از x تا y متغیر است. . .

٤ ماه پیش

مدال‌های شیرین زمانی