پیشنهادهای سیما احمدی (٣١)
عصبانی
اصطلاحا: روی اعصاب، رو مخ مثل کسی که پر حرفه خسته کننده هست
به یادموندنی، ناب
روز به یاد ماندنی
پرواز کرد. گذشته فعل fly
پیراهن ورزشی
مساعده پیش پرداخت
صلاحیت داشتن شایسته بودن
قول و عهد پیمان رسمی دادن، گاهی همراه با امضا
مواد نگهدارنده
Offer نزدیک شدن به چیزی برای پیشنهاد و مورد مشخصی پیشنهاد همکاری
نیشخند
دلخور کردن
Figure it out حلش کن آهنگ flames از sia
Solitary figure یک آدمه تک و تنها
صدای شکم که گاها شنیده میشه
ملاقاتی بیمار هم معنا میده بازدیدکننده
مسیر دور
برداشتن. کنار گذاشتن
از دست دادم. محروم شدم
باند یا مسیر اتوبان
تصادف جزیی. تصادف کوچیک
معذب
ترکه نازک چوب
مزخرف. خیلی بد
استفاده نکردن، محروم کردن
تصحیح
بیان رسمی عادت ماهیانه
Final examination Term paper
در فیلمی دیدم با کاربرد جمله یا کلماتی رو مرتبا تکرار کردن مثلا مادر به فرزندش تکرار میکرد درست رو بخون و بچه از chanting, برای این تکرار والدین گلای ...
خود داری از دادن چیزی به کسی هم معنا میده