sportwoman - جزئیات مدال‌ها

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

revers: برعکس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revers: برعکس

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fact: حقیقت - درست - واقعی true

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: زمان حال - اکنون now

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

present: کادو - هدیه gift

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bake a cake: پختن یک کیک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behavior: manner

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in many ways: به روش های گوناگون به چند روش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perhaps: شاید

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no pains no gains: نابرده رنج گنج میسر نمی شود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it is up to you: هر جور عشقته هر جور میلته هر جور ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

casual: informal غیر رسمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

casually: randomly

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instagram: یک اپلیکیشن رسانه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lady: خانم - مونث - زن woman

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

between: بین وسط

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

answer: پاسخ دادن - جواب دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bamboo: نوعی چوب که غذای پاندا است

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

won: بردن - برنده شدن - پیروز شدن - موفق ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plan: برنامه - نقشه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حاصلخیز: پربار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

first time: اولین بار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: order

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arrangement: سفارش دادن توافق کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around: environment

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiger: ببر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

length: میزان مدت period

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

response: پاسخ جواب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reject: refuse say no

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pay for: هزینه ای را پرداخت کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off road: نوعی مسابقه با ماشین های دو دیفرانس ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

logical conclusion: نتیجه گیری منطقی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

heart: قلب دل

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quite by accident: کاملا بر اثر یک اتفاق یا حادثه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

why: چرا به چه دلیل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

information: اطلاعات آگاهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

night night boy: سوسول مامانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dumplings: پیراشکی یا سمبوسه به طور کلی غذایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

conjugation: در دستور زبان برای صرف فعل استفاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conjugation: در دستور زبان برای صرف فعل استفاده ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bean: لوبیا گاهی اشاره به هسته درونی چیزی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

king of my heart: شاه قلبم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eye: چشم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

best: بهترین صفت عالی برای خوب صفت:good ص ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knowledge: میزان سطح آگاهی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nephew: brother 's son sister 's son

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hanging out with friend: have fun by friends

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involve: include

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wire: سیم بی سیم =wireless

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inventor: a person who makes a thing that it ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

you bet: be sure

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fast: فعل=روزه گرفتن صفت=تند quickly

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lake: دریاچه برکه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lake: a place in nature that is full of w ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clerk: employee

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

john doe: فلانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

john doe: فلانی

٤ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٤ ماه پیش

مدال‌های sportwoman