SuperSU - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ll m: large language model

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drag: یه چیز ضد حال حوصله سر بر

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

underdog: یعنی شخصی که قرار بوده شکست بخوره ی ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull rank: سو استفاده از موقعیت و پست

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cabbage: پول ============================= م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

AN: وقتی a or an قبل یه اسم خاص بیاد ین ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ject: از نظر ریشه شناسی به معنای پرتاب کر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intervention: بهبودی درمان شفاعت یافتن خوب شدن ...

٢ ماه پیش

ثبت اولین پرسش

-

بپرس

٢ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ceremonious: تعارف کردن مثال: Don't be ceremo ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

about time: زود تر از اینا

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wardrobe: معادل بریتیش کلمه closet

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ama: Ask Me Anything

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag off: نکته: این عبارت ها در امریکا کاربرد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out: از نظر ریشه شناسی به معنای بیشتر/ ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let it go: فراموشش کن

٤ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dunk: سر کسی رو در آب فرو کردن

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

besides: از این گذشته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: جریمه . تنبیه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

midnight: نیمه شب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: بو کشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sniffing: سرک کشیدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all: کاملا ، بکلی ، جمعا ، مطلقا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

you'd: you had or you would

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gutter: بد . آب گذر طرفین شیروانی. مذاب. جو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inclination: علاقه ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guidelines: دستور العمل. خط مش . قوانین نوشته ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whole: تمام، درست، دست نخورده، کامل، بی خر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

becoming: شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dweeb: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nerd: فردی که از لحاظ جسمی و اجتماعی ناخو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

animosity: دشمنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

coaching: اموزش دادن . مربی ت میشم. یادت میدم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

worst: بد ترین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

offensive: تکان دهنده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doppelganger: alternate: 'Doppelg�nger', noun De ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

superuser: به معنای کاربر خبره . کاربر حرفه ای ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supersu: super user رو سرچ کن تو دیکشنری آبا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

magisk: یه نرم افزار جدید برای ایجاد دسترسی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

positively: قاعدتان معلومه که - ( "هیچوقت اون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

the runs: the run

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it up: شدن بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scrumptious: معمولا وقتی این کلمه رو می گن که طر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

might: ممکنه که . . . . . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: در گیر شدن دعوا کردن یقه کسی رو ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teel: اهنی فولادی قوی نیرومند

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounce: گفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flawless: شاهکار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mascara: ریمل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

eyeliner: خط چشم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yummy: تو دل برو جیگر مثال؟Isn't he yumm ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

memorized: حفظ کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deserve: شایسته ی لیاقت ه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i'm flattered: For example you find out someone is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hideous: شرم اور چندش اور نا مطلوب

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chasing: دوندگیی خواستن دنبال کردن تعقیب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stalk: the main stem of a plant, or the na ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bummed: به هم ریختن ناراحت شدن زیاد روی ک ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliving: to make an unpleasant feeling, such ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

honestly: راست حسینی شو بخوام بگم. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tingly: feeling an emotion such as exciteme ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

abruptly: یهویی یه دفعه ناگهان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biology: زیست شناسی علوم زیست درس. . .

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sucked: ت*می تخیلی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

GSA: Gay Straight Alliance

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pushing: فشار اوردن عصبانی کردن دیوانه شدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flaunt: جار زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pedo: کودک آزار شخصی که اختلالات روانی د ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

acetaminophen: ستامینوفن یا پاراستامول رده درمانی: ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acquaintances: a person that you have met but do n ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nosy: شخص کنجکاو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scored: به ارمغان اوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bla bla bla: فلان فلان فلان نیویورک ی ها معمولا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gal: دو معنی میده اگر طرف ایبونیک ( افر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

SC: shmibb club. a boys club, usually i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SR: sr Slow Reply/Replies. Usually seen ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slow: عقب بودن My watch is ten minutes s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yawner: خسته کننده ضد حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit on her: مخش رو زدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

graceful: چابک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NCL: Newcastle

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

g org: Gorgeous

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ACC: Account

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pfp: Profile pic

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

BI: Bisexuality ================== از ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defo: :British definitely

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bunda: Ass Bum

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

exe: شهر اگزتر ( در جنوب باختری انگلیس ) ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

NC: New Castle

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

GC: British English: Group chat

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

omw: On my way

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

FFS: For fuck sake

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

made out: ماچو بوسه کردن . لب گرفتن و تا جایی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sym: Suck your mum This sentence is Bri ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

professionally: تجربه کاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

NaN: Mom

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clit: کلیتوریسم چوچوله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

logistically: in a way that involves the careful ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

SMT: Something

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kickback: مهمونی یه کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rager: مهمونی بزرگ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

let's chill: دعوت به سکس و خوش گذرونی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

embrace: به سراغ چیزی رفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confide: محرم اسرار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

clocking: زیر نظر داشتن سریع کردن سریع ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clocking: زیر نظر داشتن سریع کردن سریع ان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advantage: سو استفاده کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leng: Leng means unreal

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slag: زن هرزه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snapper: a fish that lives in warm seas and ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disrespectful: بی ادبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stripper: رقاص با میله

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

connecticut: مردم این ایالت بسیار به هات بودن مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

connecticut: مردم این ایالت بسیار به هات بودن مع ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drill: سوراخ کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insisted: اصرار داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tnx: Thanks

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jacking: ج*ق زدن برای خود یا شخصی دیگر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anvil: سنگینی کردن سنگین

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

puss: a cat. Informal. a girl or woman: ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

DW: Dont worry

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

DW: Dont worry

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

messed up: گیج شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

YK: UK

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hos: Leaving your friends to get some wi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hoes before bros: Leaving your friends to get some wi ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fleek: very attractive; as good as it coul ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ride: دوره ایام

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

attraction: کشش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fuck away: یه چیزی تو مایه های fuck off و Go a ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ACT: واکنش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aspect: جنبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

X: basically “x” is the symbol for a k ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

X: عدد ده /۱۰ در الفبای یونانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

xx: basically “x” is the symbol for a k ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

xx: basically “x” is the symbol for a k ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

XO: بوس بغل

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peng: A very positive word used casualy ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solaris: به معنای افتاب در لاتین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solaris: به معنای افتاب در لاتین

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hbu: How about you

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tranny: Transexual

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smd: British ppl using this contracted f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smd: British ppl using this contracted f ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

JK: Joking just kidding شوخی کردم ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

JK: Joking just kidding شوخی کردم ش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

DK: Don't know 😒😒😒😒

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paki: پاکستانی ⚠️ کلمه ای معروف بین بریت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

paki: پاکستانی ⚠️ کلمه ای معروف بین بریت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

YK: You know

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

FT: فرم مخفف عبارت face time یا همون ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zoot: Weed ماری جوانا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bender: Its British slag. That means sm1 is ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

i would think: با شک گفتن این جمله یا معدبانه گفتن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dog: مداوم مثال Stress is dogging me ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

old wives tale: خرافات غیر واقعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scissor: یه پزیشن س ک س ی است که تو گوگل میت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beyblade: ابزار بازی . فرفره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake: shake sb off به معنای دک کردن هم ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shake off: shake sb off به معنای دک کردن هم ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flake: آدم بد قول

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beef: مشاجره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stack: دسته پول

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jawbreaker: چیزی که تلفظش سخته

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

argb: Addressable RGB یا همون آر جی بی آد ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

amos: Add Me On Snapchat

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ssn: Social Security Number

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hazel: رنگ چشم" میشی " گفته میشه بش تو فار ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shag: in England, it means having Sex wiv ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

yadda yadda yadda: فلان فلان فلان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

eric: پسر سفید پوست

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

erica: دختر سفید پوست

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cuz: در رپ امریکایی به معنای رفیق

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

slay: He slayed it on the test اون تو امت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handsome: مقدار خیلی زیاد مثال i'll pay u ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of business: ورشکسته شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

comeback: جواب دندون شکن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dro: ماریجوانا

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mink: کت پوست خز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

had it coming: حقش بود مثال he lost his job . h ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

silent sufferer: بندرت شاکی میشه

٤ ماه پیش

مدال‌های SuperSU