پیشنهادهای عماد (١١٨)
انواع مختلف
رهبری بر خود
طبیعت گرا
موسیقی عاشقانه موسیقی پرهیجان موسیقی شورانگیز
پیروی عصبی همگام سازی عصبی
پیروی فیزیکی همگام سازی فیزیکی
تنظیم مجدد مجدداً تنظیم کردن
Third - person singular simple present indicative form of remap نمایانگر فرم سوم شخص مفرد حال ساده reamp
مرفین طبیعی بدن
هوش بر
آرامش و آسودگی آرامش و آسایش
وسایل باستانی ابزارهای باستانی ادوات باستانی
تاریخچه پشت تاریخ پشت
بینش عمیق شهود عمیق
نت های موسیقی
کاهنان باستانی
از بین می برد از میان بر می دارد
درگیری ذهنی شلوغی ذهنی
شاد بودن
نوازنده
توضیح ناپذیری
جریان رو به جلو جریان به سمت بیرون جویبار بیرون
جاذبه ی شخصی
فشار عاطفی فشار احساسی
تعمق در خاموشی تفکر آرام
بدون مزاحمت بدون شلوغی عاری از حواس پرتی
مقدار مورد نیاز
درون بینی بصیرت بینش شهودی
( موسیقی ) نُت ها
جوهره
سعادت واقعی خوشبختی کامل خوشبختی واقعی خوشبختی محض
بازنشاندن تنظیم مجدد
محل کار
"Being grounded" یک مهارت ضروری برای افراد حساس و بسیار حساس است که احساسات مردم و محیط اطراف خود را درک می کنند. این به این معنی است که شما در بدن خ ...
جذاب، کشیدن، اهسته دنبال کسی رفتن، بقطار سوار کردن، بدنبال کشیدن
ترکیب گر
Sentient از واژه لاتین sentient به معنی "احساس" می آید و آن چیزهایی که زنده هستند را توصیف می کند. یک موجود با ادراک [sentient being] می تواند احساس ...
در موسیقی A category of synthesizer patches which produce a soft, pleasing sound. The pad sound is difficult to describe as it is unlike anything pro ...
تعریف دوم a pad is an ambient synth patch usually used to give the track more atmosphere as well as assist in creating a more full sounding harmonies ...
مترادف pleasant, enjoyable, relaxing دلپذیر، لذت بخش، آرامش بخش
[مترادف] pulsation: ارتعاشات، لرزش، نوسان، تموج، امواج امواج: در علوم گوناگون بکار میرود و بحرکات موجی و ارتعاشات و تموجات و اضطربات اشیاء گوناگون ا ...
پایین شکم زیر شکم
به این دلیل
مطالعات حاکی از آن است مطالعات بیانگر آن است
موجودی که می تواند درد و رنج بکشد؛ بیشتر حیوانات و انسانها. موجودات زنده
positivity: مثبت گرایی positive thinking:مثبت اندیشی مثبت گرایی: یعنی نگرش ها، افکار، رفتار و کرداری خوشبینانه در زندگی داشتن. مثبت گرایی در واقع م ...
[مترادف] rush فشار
بازجوان سازی
همگام کردن، هماهنگ کردن
جوهره خلاق جوهره خلاقیت